صفحه ٤٤٣

فصل هفدهم:
اجتماع گرايى و انزواطلبى

اشاره
علماى اخلاق بحثى تحت عنوان مخالطه و عزلت در کتاب هاى اخلاقى آورده اند، و گاه اختلاف کرده اند که آیا مخالطه (اجتماع گرایى) افضل است، یا عزلت؟ (انزواطلبى) بعضى تمایل به افضل بودن مخالطه داشته اند، و بعضى به انزواطلبى، و گاهى نیز آن را تابع شرایط مختلف دانسته اند که در پاره اى از شرایط اولى مطلوب است و در پاره اى از شرایط دومى.
ولى محققان ـ مخصوصاً محققان عصر ما ـ با الهام گرفتن از کتاب و سنت و دلیل عقل اصل زندگى انسان را به اجتماع گرایى مى دانند، و معتقدند انسان موجودى است اجتماعى، و تنها در سایه اجتماع مى تواند به اهداف والاى خود دست یابد، مشکلات خود را آسان تر مرتفع کند، و به سعادت مطلوب سریع تر برسد.
آنها معتقدند گوشه گیرى و انزواطلبى نه با فطرت انسان سازگار است و نه با روح تعلیمات اسلام، بلکه اجتماع گرایى، روح تمام تعلیمات اسلام است از عبادات به صورت دسته جمعى انجام مى شود گرفته تا مسائل مربوط به حقوق بشر و حکومت اسلامى، و امر به معروف و نهى از منکر و اجراى حدود و احقاق حقوق و تعاون در برّ و تقوا و مانند آن.