صفحه ١١١

آزادى بیشترى احساس مى کند، و مطالبى را که به صورت جدى قادر بر بیان آن نبود، در لباس شوخى و طنز بیان مى کند.
اضافه بر این گاه غیبت با تعبیرات صریح (به اصطلاح دلالت مطابقى و تضمّنى) انجام مى گیرد، و گاه به دلالت هاى التزامى و تعبیرات کنایى که ابلغ من التّصریح است، مثلا هنگامى که سخن از مؤمنى به میان مى آید مى گوید بگذریم، شرع مقدس دهان ما را در اینجا بسته است، و با این تعبیر نشان مى دهد که او مرتکب گناهان زشتى شده است و اى بسا اگر صریحاً بیان مى کرد، چیز کمى به نظر مى رسید، اما چون با اشاره اجمالى بیان مى کند ذهن طرف به سراغ هر گناهى مى رود.
یا این که مى گوید: فلان کس داراى صفات بسیار خوبى است ولى...سپس سکوت مى کند.
و گاه در مقام خیرخواهى و دلسوزى مى گوید: «خداوند عاقبت فلان کس را به خیر کند». یا مى گوید: من از عاقبت او سخت بیمناکم و در واقع گناه را در لباس طاعت عرضه مى کند. و به گفته بعضى از بزرگان مرتکب گناه مضاعفى مى شود، هم غیبت و هم ریاکارى، غیبت از این نظر که با همین گفتار سر بسته، معایب زیادى را به طرف نسبت داده است، ریاکارى از این نظر که مى خواهد بگوید من اهل غیبت نیستم و مطیع فرمان پروردگارم.

انگیزه های غیبت
غیبت از گناهانى است که عوامل بى شمارى دارد، که هر کدام به تنهایى مى تواند سرچشمه غیبت شود، از جمله:
1ـ حسد 2ـ خودخواهى و خود برتر بینى 3ـ غرور و نخوت 4ـ انحصارطلبى 5ـ کینه توزى 6ـ جاه طلبى 7ـ دنیا پرستى و علاقه به مال و مقام 8ـ ریاکارى 9ـ تزکیه نفس و اظهار پاکى و تقوا 10ـ ایجاد سرگرمى ناسالم 11ـ سوء ظن 12ـ انتقام جویى 13ـ تشفّى قلب و فرونشاندن غضب 14ـ سخریه و استهزاء و امور دیگرى از این قبیل.