صفحه ٣٤١

مراتب سوء ظن
یکى از سؤالات مهمى که در اینجا مطرح است این است که اصولا آیا سوءظن یک امر اختیارى است یا غیر اختیارى؟ اگر انسان صحنه اى را مى بیند و بى اختیار گمان بدى درباره شخص یا اشخاص مى برد، آیا این قابل نکوهش است؟ و ممکن است در دائره تکلیف قرار گیرد، با این که همه مقدمات آن غیر اختیارى بوده؟ و چگونه ممکن است آن همه مذمت و کیفر به یک امر غیر اختیارى تعلق گیرد؟
براى پاسخ این سؤال دو راه را مى توان پیمود:
1ـ نخست این که: این بدگمانى که در فکر انسان پیدا شده به تنهائى مشمول مجازاتها و نکوهش ها نیست، بلکه اگر در مرحله عمل ظاهر نشود، و انسان ترتیب اثرى بر آن ندهد، سخنى نگوید، و کارى که دلالت بر بدگمانى مى کند انجام ندهد، نه جاى نکوهش دارد و نه کیفر.
به همین دلیل بعضى از بزرگان علم اخلاق، چنین گفته اند: «وَ اَمّا الْخَواطِرُ وَ حَدِیْثُ النَّفْسِ فَهُوَ مَعْفُوٌّ عَنْهُ...وَلکِنَّ الْمَنْهِىَّ عَنْهُ اَنْ تَظُنَّ، وَ الظَّنُّ عِبارَةٌ عَمّا تَرْکَنُ اِلَیْهِ النَّفْسُ، وَ تَمِیْلُ اِلَیْهِ الْقَلْبُ; آنچه به خاطر، خطور مى کند و انسان با خودش مى گوید، مورد عفو واقع شده...آنچه از آن نهى شده این است که: گمان (بد) ببرى، و گمان آن است که فکر تو به آن اعتماد کند، و قلب به آن مایل شود (و طبعاً در عمل ظاهر گردد)».{1}
کوتاه سخن این که سوءظن داراى سه مرحله است: «سوءظن قلبى»، «سوءظن زبانى»، «سوءظن عملى». آنچه در قلب است مشمول تکلیف نیست چون از اختیار بیرون است، ولى آنچه در زبان و در عمل است، حرام و ممنوع مى باشد.
به همین دلیل، در بعضى از روایات مى خوانیم: «سه چیز است که هیچکس از آن برکنار نمى ماند، یکى از آنها گمان بد است» سپس فرمود: «وَاِذا ظَنَنْتَ فَلا تَحَقَّقْ; هنگامى که گمان بدى بردى ترتیب اثر به آن مده».{2}
2ـ دیگر اینکه: بسیارى از سوءظن هاى غیر اختیارى یا در ابتدا مقدمات