صفحه ١٠٧

به یقین حتى یکى از این احادیث به تنهایى براى پى بردن به اهمیت گناه غیبت از دیدگاه پیشوایان اسلام کافى است تا چه رسد به این که همه آنها را در کنار هم بچینیم و یکى در نظر بگیریم.
شک نیست که علاوه بر شهادت قرآن مجید و روایات متواتره اسلامى و اجماع مسلمین بر حرمت غیبت، عقل نیز آن را زشت و قبیح و در خور سرزنش و مجازات مى شمرد، چرا که یکى از مصادیق بارز ظلم و ستم است که قبح و زشتى آن از مستقلاّت عقلیه مى باشد، بنابراین دلیل حرمت غیبت، تمام ادلّه اربعه فقهى مى باشد.
در اینجا مسایل مهمى باقى مانده است که باید مورد بحث و بررسى قرار گیرد:

تعریف غیبت
در تعریف غیبت، ارباب لغت و فقها و علمای اخلاق، تفسیرهای مختلفی ذکر کرده اند که در واقع همه انها به یک معنی باز می گردد، هر چند از نظر تعمیم و تخصیص در میان آنها تفاوت هایی است.
صحاح اللّغه مى گوید: «غیبت آن است که انسان پشت سر کسى که عیب و عملش پوشیده است سخنى بگوید که اگر به گوش او برسد ناراحت شود».
مصباح المنیر مى گوید: «غیبت آن است که عیوب پنهانى کسى را که از فاش شدن آن ناراحت مى شود (پشت سر او) باز گویى کنى».
مرحومه شیخ انصارى از بعضى از بزرگان علما نقل کرده است که اجماع و اخبار معصومین (علیهم السلام) دلالت دارد بر این که حقیقت غیبت آن است که از دیگرى (در پشت سرش) چیزى بگویى که اگر بشنود ناراحت شود.{1}
این مضمون در حدیثى از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نقل شده است.
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم که غیبت آن است که درباره برادر