صفحه ٢٩٣

اصلاح ریشه ها و برطرف ساختن انگیزه ها یکى از طرق درمان است، هنگامى که مى گوئیم انگیزه جدال و مراء و تکبر، برترى جویى، خودنمائى، حسد، انتقام جوئى، دنیاپرستى، تعصب و لجاجت است به یقین اگر بتوانیم این صفات رذیله را از خود درو سازیم صفت جدال و مراء از ما ریشه کن مى شود ولى با وجود آن صفات در درون جان از بین بردن این صفت رذیله بسیار مشکل است.
دورى از افراد لجوج و متعصب و پرهیز از گفتگو با این گونه افراد که خواه ناخواه انسان را به مراء و جدال مى کشاند یکى دیگر از راههاى درمان است.
در حدیثى از امیرمؤمنان على (علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ جالَسَ الْجاهِلَ فَلْیَسْتَعِدَّ لِقیل وَ قال; کسى که با آدم جاهل (و متعصب) همنشین شود باید آماده قیل و قال و جدال و مراء باشد».{1}
به یقین قبل از همه این امور، اراده و تصمیم قاطع بر ترک مراء و جدال داشتن و پرهیز از این رذیله اخلاقى لازم است و آن کس که واقعاً مصمّم بر ترک باشد سرانجام پیروز مى شود.

انصاف در سخن
نقطه مقابل مراء و جدال انصاف در بحث است، یعنى انسان به سخنان دیگران آن گونه بنگرد که به سخنان خویش مى نگرد و از آن همان گونه دفاع کند که از سخن خویش دفاع مى کند و به تعبیر دیگر طالب حق باشد و آن را در نزد هر کس و هر جا بیابد پذیرا شود هر چند گوینده حق یک فرد عادى و او عالمى بزرگ و پرآوازه باشد حتى اگر کودکى یا کافر و ظالمى سخن حقى بگوید آن را بپذیرد.
البته انصاف که در روایات اسلامى از آن ستایش فراوان شده به معنى یکسان نگریستن به منافع خویش و دیگران است ولى یکى از شاخه هاى آن انصاف در سخن مى باشد. در حدیث معروفى مى خوانیم که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «سَیِّدُ الاَْعْمالِ ثَلاثَةٌ: اِنْصافُ النّاسِ مِنْ نَفْسِکَ حَتّى لا تَرْضى بِشَىء اِلاّ رَضِیتَ لَهُمْ مِثْلَهُ وَ