صفحه ٣٤٣

طرق درمان بدگمانى
در اینجا نخست باید به سراغ اصول حاکم بر درمان بیمارى هاى اخلاقى و رذائل برویم که همان اندیشیدن در آثار نکبت بار آن است، زیرا هنگامى که انسان به پیامدهاى سوءظن بیندیشد، که چگونه سرمایه اعتماد اجتماعى را از بین مى برد و آرامش جامعه را بر هم مى زند، و سبب مى شود که انسان دوستان خود را از دست دهد و او را از واقعیت هاى اجتماع غافل مى سازد و انسان را به ظلم و ستم در حق دیگران وادار مى کند ـ آنگونه که شرح آنها گذشت ـ خواه ناخواه از این خوى زشت و رذیله اخلاقى فاصله مى گیرد، همان گونه که آگاهى انسان بر مسموم بودن یک غذا، سبب فاصله گرفتن از آن مى شود، این از یک سوء، از سوى دیگر هرگاه انسان ریشه هاى این گناه را قطع کند یعنى از همنشینى با بدان که سبب سوء ظن به نیکان است بپرهیزد و تا مى تواند از زندگى در محیط هاى فاسد دور شود، حسد و کینه توزى و تکبر و غرور را که از عوامل اصلى سوءظن هستند از خود دور سازد همچنین سایر انگیزه ها و ریشه ها را قطع کند به یقین این رذیله اخلاقى از وجود او برچیده خواهد شد.
اضافه بر این ها امور زیر مى تواند به نجات از شرّ این خوى زشت کمک کند:
الف) جستجوى توجیه صحیح براى اعمال مبهمى که ممکن است سبب سوءظن گردد. همان گونه که در روایات سابق خواندیم که امام على (علیه السلام) مى فرماید: «لاتَظُنَّنَ بِکَلِمَة خَرَجَتْ مِنْ اَحَد سُوءً وَ اَنْتَ تَجِدُ لَها فِى الْخَیْرِ مُحْتَمِلا; هرگز به سخنى که از کسى صادر مى شود گمان بد مبر در حالى که مى توانى توجیه صحیحى براى آن بیابى».{1}
روشن است بسیارى از کسانى که در زندگى شخصى مورد سوءظن و بدگمانى واقع مى شوند اعمالشان قابل توجیه و حمل بر صحت است.
ب) همیشه تجسّس در کار دیگران در عین آن که از سوءظن سرچشمه مى گیرد سبب تشدید سوءظن مى شود، اگر انسان از تجسّس در زندگى خصوصى افراد