صفحه ١٦٧

بد اخلاق ترین مردم اگر به دستورهاى بالا عمل کنند و تصمیم و اراده قوى براى اصلاح خویشتن داشته باشند، به یقین نتیجه خواهند گرفت.

مزاح و شوخی
در روایات اسلامى و همچنین کلمات بزرگان اخلاق، بحث هاى گسترده اى در زمینه مزاح و شوخى آمده است که جمع بندى همه آنها انسان را به اینجا مى رساند که «مزاح» اگر در حد اعتدال باشد و آلوده به گناهى نشود، نه تنها چیز بدى نیست بلکه مى توان آن را بخشى از مسأله حسن خلق و گشاده رویى و اخلاق فاضله محسوب داشت، و بى شک اگر به افراط کشیده شود، یا با گناه آلوده گردد مبدل به یکى از رذایل اخلاقى مى شود. و گاه ممکن است خطرات آن از خطرات سخنان جدى بیشتر باشد، چرا که در مزاح نوعى آزادى وجود دارد که در سخنان جدى نیست.
از سیره پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و امامان (علیهم السلام) و بزرگان دین نیز استفاده مى شود که آنها عملا مزاح را به صورت معتدل در زندگى خود داشتند.
با این اشاره به سراغ بخشى از روایاتى که مزاح را نیکو شمرده و سپس به سراغ روایاتى که از آن مذمت کرده است مى رویم تا طریق جمع میان این دو گروه از فحواى روایات روشن شود.
1ـ در حدیثى از حضرت على (علیه السلام) مى خوانیم که درباره پیامبر (صلى الله علیه وآله) چنین مى فرمود: «کانَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله علیه وآله) لَیَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ اَصْحابِهِ اِذا رَآهُ مَغْمُوماً بِالْمُداعَبَةِ; رسول خدا هرگاه یکى از یاران خود را اندوهگین مى دید او را با شوخى و مزاح خوشحال مى کرد».{1}
آرى آن حضرت از مزاح براى یک هدف انسانى مطلوب بهره مى گرفت، و دل هاى غمگین را پر از سرور مى کرد.
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم که به یکى از یاران خود فرمود: