صفحه ١٥١

بنابراین براى به دست آوردن این فضیلت بزرگ اخلاقى، مجموعه اى از صفات نیک را باید در وجود خود زنده کرد. چرا که بدون آنها حسن خلق آشکار نخواهد شد.
«غزّالى» در اینجا تعبیر جالبى دارد و مى گوید: همان گونه که صورت زیبا تنها به زیبایى چشم ها بدون زیبائى بینى و دهان و گونه ها حاصل نمى شود بلکه باید تمام اعضاى صورت زیبا باشد، تا حسن ظاهر به کمال برسد. در زیبائى باطن و حسن خلق تا قواى چهار گانه آگاهى و غضب و شهوت و عدالت به حدّ اعتدال و کمال نرسد این زیبائى حاصل نمى شود.
بى شک عامل توارث نیز در اینجا مؤثر است، امام امیرالمؤمنین على (علیه السلام) مى فرماید: «حُسْنُ الاَْخْلاقِ بُرهانُ کَرَمِ الاَْعْراقِ; حسن اخلاق دلیل بزرگوارى ریشه هاى وراثت است».{1}
و در جاى دیگر مى فرماید: «اَطْهَرُ النّاسِ اَعْراقاً اَحْسَنُهُمْ اَخْلاقاً; آنها که ریشه هاى پاک ترى دارند، اخلاق بهترى دارند».{2}
این نکته نیز در تمام مباحث اخلاقى نیز باید مورد توجه باشد که بدون امدادهاى الهى فراهم کردن فضایل اخلاقى ممکن نیست، باید دست به دامن لطف الهى زد و با تمام وجود از پیشگاهش توفیق به دست آوردن این فضائل را نمود.
در حدیثى از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «اَلاَْخْلاقُ مَنایِحٌ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ فَاِذا اَحَبَّ عَبْداً سَنَحَهُ خُلْقاً حَسَناً وَ اِذا اَبْغَضَ عَبْداً مَنَحَهُ خُلْقاً سَیِّئاً; اخلاق، مواهب الهى است، هنگامى که بنده اى را (به خاطر نیّات و اعمالش) دوست دارد، اخلاق نیک به او مى بخشد، و هنگامى که بنده اى را (به خاطر نیّات و اعمالش) مبغوض دارد اخلاق سوء به او مى دهد».{3}

سیره پیشوایان
یکى از بهترین راه ها براى کسب فضیلت حسن خلق، و ملاحظه آثار شگفت انگیز آن، بررسى حال پیشوایان بزرگ دین است: