صفحه ١١٠

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «اِذا جاهَرَ الْفاسِقُ بِفِسْقِهِ فَلا حُرْمَةَ لَهُ عَلى غَیْبَة; هنگامى که فاسق تظاهر به فسق کند، نه احترامى دارد و نه غیبتى».{1}
و در حدیث دیگرى از امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) مى خوانیم «مَنْ اَلْقى جَلْبابَ الْحَیاءَ فَلا غَیْبَةَ لَهُ; کسى که چادر حیا را از سر برگیرد غیبت ندارد».{2}
و احادیث متعدد دیگرى نیز تصریح به این موضوع کرده است، این احادیث به مقتضاى مفهوم وصف، بلکه مفهوم شرط که در مقام احتراز و نفى غیر، بیان شده است، به خوبى نشان مى دهد که اگر شخصى گناهى کند و مستور باشد، غیبت او جایز نیست. و چنان که در بحث استثنائات غیبت خواهد آمد، غیبت شخص متظاهر به فسق نیز در خصوص آن عملى که تظاهر به آن مى کند جایز است، نه نسبت به تمام اعمالش.
از این گذشته حرمت غیبت با دلیل عقل نیز ثابت است، چرا که نوعى ظلم و ستم و افشاء اسرار و ریختن آبروى مردم محسوب مى شود، و بى شک فرقى میان فاسق و عادل در این زمینه نیست، مگر در مواردى که غیبت سبب نهى از منکر، یا دفع خطر و ضرر از جامعه مسلمین گردد، و در آن هم میان فاسق و عادل تفاوتى نیست.
در بحث استثنائات غیبت، شرح بیشترى در این زمینه خواهد آمد.

اقسام غیبت
گاه تصور مى شود که غیبت تنها با زبان است در حالى که حقیقت غیبت ـ آن گونه که دانستیم ـ اظهار عیوب پنهانى که اگر صاحبش بشنود ناراحت مى شود.
این کار ممکن است به وسیله زبان انجام گیرد، یا از طریق قلم، و یا حتى اشارات دست و چشم و ابرو. گاه ممکن است در لباس جدى باشد و گاه در لباس جدى و طنز، واى بسا گناهان و غیبت هایى که در لباس شوخى و طنز انجام مى شود، خطرناک تر از گناهانى است که در لباس جدى است. چرا که انسان در شوخى و طنز