صفحه ٥١٢

از آن ها مى گیرند، تعبیرات مختلفى دارند؛ گاه به بنى عبّاس تعبیر شده و گاه به شیعیانى که بر ضد بنى امیّه قیام کردند و ظاهرآ هر دو به یک معنا بازمى گردد؛ زیرا مى دانیم که قیام بنى عبّاس، نخست به نام قیام علویّین صورت گرفت هر چند در ادامه راه بنى عبّاس مسیر آن قیام را تغییر داده و به صورت قیام عبّاسیین درآوردند و آن ها نیز مظالم بنى امیّه را تکرار کردند و سرانجام خودشان نیز نابود شدند.

نکته
قیام هاى خونین بر ضدّ بنى امیّه

بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) و یارانش در کربلا، سر و صداى عجیبى در جهان اسلام طنین انداز شد و گروه هاى متعددى بر ضدّ بنى امیّه شوریدند. بسیارى که یاراى مقابله نداشتند، شهید شدند و بعضى براى مدتى پیروز گشتند. این قیام ها را که بالغ بر پانزده قیام مى شود به طور فشرده در جلد چهارم (1) همین کتاب یادآور شدیم؛ آخرین آن ها قیام ابومسلم بود که به نابودى کامل حکومت بنى امیّه انجامید.
برخلاف آنچه بعضى مى پندارند، ابومسلم و یارانش هرگز براى سپردن حکومت به بنى عبّاس قیام نکردند؛ بلکه در ابتدا جمعى از سران شیعه با ابومسلم ـ که مرد شجاعى بود ـ در خراسان متّحد شدند و تصمیم به درهم کوبیدن آخرین خلیفه اموى یعنى «مروان حمار» و تأسیس حکومت آل محمّد (صلی الله علیه و آله) گرفتند و شعار آنان «الرضا لآل محمّد (صلی الله علیه و آله)» بود. چیزى نگذشت که ابومسلم توانست بر خراسان و بیشتر نقاط ایران و عراق مسلّط شود. اگرچه «ابراهیم امام» که از دودمان عبّاس بود خود را به ابومسلم نزدیک کرد و همچنین «عبدالله بن محمّد» معروف به «سفاح» و «ابوجعفر منصور» که هر دو از برادران ابراهیم امام