صفحه ٢٩٨

باشى؟ یا او را شایسته امید نمى دانى؟ (که هر دوى این ها خیالى است باطل) همچنین اگر او از یکى از بندگان خدا بترسد به سبب این خوف، براى او اهمّیّتى قائل مى شود که براى خدا قائل نیست؛ در واقع خوف از بندگان را نقد مى شمرد و خوف از پروردگار خویش را وعده اى دور از انتظار! (آرى!) کسى که دنیا در چشم او بزرگ جلوه کند و جایگاه آن در قلبش مهم باشد، آن را بر خداى متعال مقدّم مى دارد. از همه چیز مى بُرَد و به دنیا مى پیوندد و برده آن مى شود.

شرح و تفسیر
بردگان دنیا

امام (علیه السلام) در این بخش از خطبه بعد از بیان عظمت پروردگار و حمد و سپاس او و نشانه هاى ذات پاکش در جهان هستى ـ که در بخش پیشین گذشت ـ به پند و اندرز غافلان مى پردازد و به سراغ یکى از مهم ترین مسائل یعنى موضوع خوف و رجا مى رود؛ حقیقت آن را مى شکافد و نشانه هاى آن را شرح مى دهد و مدّعیان دروغینش را رسوا مى سازد؛ مى فرماید: «او گمان مى برد که به خدا امیدوار است؛ اما سوگند به خدا! دروغ مى گوید»؛ (یَدَّعِی بِزَعْمِهِ أَنَّهُ یَرْجُو آللهَ، کَذَبَ وَ آلْعَظِیمِ!).(1)
سپس به ذکر دلیل مى پردازد و مى فرماید: «(اگر راست مى گوید) چرا این امیدوارى در عملش دیده نمى شود؟ زیرا هر کس به چیزى امید دارد، در عملش مشاهده مى شود»؛ (مَا بَالُهُ لا یَتَبَیَّنُ رَجَاؤُهُ فِی عَمَلِهِ؟ فَکُلُّ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاؤُهُ فِی عَمَلِهِ).
این دلیل بسیار روشنى است. کشاورز و باغبانى که به گرفتن محصول از زمین