صفحه ١٠٠

شنوایى استفاده کند، و بیناست؛ ولى نه از طریق باز و بسته کردن پلک ها. در همه جا حاضر است، نه این که با اشیا مماس باشد، و از همه چیز جداست، بى آن که مسافتى میان او و موجودات باشد. آشکار است، نه با دید چشم ها، و پنهان است، نه به سبب کوچکى و لطافت. با سلطه و قدرتش از همه اشیا جداست و همه آن ها از او جدا هستند؛ چرا که در برابر او خاضع اند و بازگشتشان به سوى اوست. آن کس که او را (با صفات مخلوقات) وصف کند، محدودش ساخته و کسى که براى او حدّى قائل شود، او را به شمارش درآورده و آن کس که او را به شمارش درآورد، ازلیّتش را انکار کرده و آن کس که بپرسد: چگونه است؟ وصفش کرده و آن کس که بگوید: کجاست؟ مکانى براى او قائل شده است. او عالم بود، در آن هنگام که معلومى وجود نداشت، و پروردگار بود آن زمان که پرورده اى نبود، و قادر و توانا بود آن زمان که مقدورى وجود نداشت.

شرح و تفسیر
گوشه اى از صفات جمال و جلال خدا

همان گونه که در بخش مصادر خطبه گفته شد، این خطبه را امام (علیه السلام) هنگامى ایراد کرد که مردم، عثمان را به علت نارضایتى هایى که از او و اطرافیانش داشتند، کشتند و به دنبال آن با امام على (علیه السلام) بیعت کردند.
در آغاز خطبه به شناخت خدا و بیان صفات جمال و جلال او مى پردازد، چرا که ریشه تمام خوشبختى ها و اصلاحات فردى و اجتماعى، معرفت اوست. هیجده وصف از اوصاف الهى را در قالب عباراتى کوتاه و پرمعنا و روشن بیان مى فرماید که فلاسفه و متکلمان در پیچ وخم آن مانده اند.
نخست مى فرماید: «ستایش، مخصوص خداوندى است که با آفرینش مخلوقات، همگان را به وجود خود راهنمایى کرده است»؛ (آلْحَمْدُ لِلّهِ الدَّالِّ عَلَى وُجُودِهِ بِخَلْقِهِ).