صفحه ٣٥٠

از این عبارت، به خوبى روشن مى شود که شعارهاى گمراه کننده اى که این روزها جمعى به دنبال نویسندگان غربى در محیط هاى اسلامى سرداده اند وپیروى از هر یک از ادیان را کافى شمرده اند و «صلح کل» متصوفه را زنده کرده اند، چیزى است که نه با منطق قرآن سازگار است و نه با کلمات پیشوایان بزرگى همچون امام على (علیه السلام).
در پایان این بخش، امام (علیه السلام) روى به درگاه خدا مى آورد و توکّل خویش را بر ذات پاکش بیان مى کند و مى فرماید: «بر خدا توکّل مى کنم؛ توکّلى همراه با توبه و بازگشت به سوى او و از او هدایت مى طلبم، به راهى که به سوى بهشتش منتهى مى شود و به منزلگاه مورد رضایش مى رسد»؛ (وَ أَتَوَکَّلُ عَلَى آللهِ تَوَکُّلَ اَلْإِنَابَةِ إِلَیْهِ. وَ أَسْتَرْشِدُهُ السَّبِیلَ آلْمُؤَدِّیَةَ إِلَى جَنَّتِهِ، آلْقَاصِدَةَ إِلَى مَحَلِّ رَغْبَتِهِ).
این تعبیر ممکن است اشاره به این باشد که اسباب سعادت بشر با بعثت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و آیین پاکى که او آورده، فراهم است. تنها چیزى که باقى مى ماند پیمودن راه ازسوى ماست که آن هم با توکّل بر ذات پاک او و درخواست ارشاد و تقاضاى راهنمایى از حق، میسّر مى شود، از این رو امام (علیه السلام) در پایان این بخش از خطبه، بر خدا توکّل مى کند و از او براى پیمودن این راه نورانى یارى مى طلبد.

نکته
به گوینده بنگریم یا به سخنش؟!

گر چه این جمله معروف است که «اُنْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لا تُنْظِرْ إِلَى مَنْ قَالَ؛ به گفتار بنگرنه به گوینده».(1) ولى این سخن در مورد مطالب روشن و منطقى صادق است و در مواردى که مسائل مهم و پیچیده و اندیشه هاى یک مکتب مطرح است به یقین باید