صفحه ٣٧٣

بخش دوم
وَ هَلُمَّ آلْخَطْبَ فِی آبْنِ أَبِی سُفْیَانَ، فَلَقَدْ أَضْحَکَنِی الدَّهْرُ بَعْدَ إِبْکَائِهِ؛ وَ لاغَرْوَ وَ آللهِ، فَیَا لَهُ خَطْبآ یَسْتَفْرِغُ آلْعَجَبَ، وَ یُکْثِرُ اَلْأَوَدَ! حَاوَلَ آلْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ آللهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ، وَ سَدَّ فَوَّارِهِ مِنْ یَنْبُوعِهِ، وَجَدَحُوا بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ شِرْبآ وَ بِیئآ، فَإِنْ تَرْتَفِعْ عَنَّا وَ عَنْهُمْ مِحَنُ آلْبَلْوَى، أَحْمِلْهُمْ مِنَ آلْحَقِّ عَلَى مَحْضِهِ؛ وَ إِنْ تَکُنِ اَلْأُخْرَى، (فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ آللهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ).
ترجمه
(بحث درباره گذشته خلافت را با تمام اشکالاتش رها کن،) اکنون بیا و مشکل مهمّ پسر ابوسفیان را تماشا کن. به راستى، روزگار، مرا خنداند بعد از آن که گریانید! به خدا سوگند! تعجّب هم ندارد. آه! چه حادثه عظیمى که دیگر تعجّبى باقى نگذاشت وکژى و انحراف بسیار به بار آورد! آن ها کوشیدند نور خدا را که از چراغش مى درخشید خاموش سازند و مجراى فَوَران چشمه فیض الهى را مسدود کنند و میان من و خودشان این آب زلال را به بیمارى ها و سموم، آلوده سازند. هرگاه این مشکلات موجود از ما و آن ها برطرف شود، من آن ها را به سوى حق خالص مى برم و اگر مسیر حوادث به گونه دیگرى بود (عاقبت شومى دارند) بر آن ها حسرت مخور؛ زیرا خداوند از آنچه انجام مى دهند، آگاه است.

شرح و تفسیر
توطئه محو اسلام

این بخش،شرحى است برآنچه امام (علیه السلام) به طور اشاره با ذکر شعر «امرؤالقیس»