صفحه ١٦٤

این تعبیر نشان مى دهد که افراد ناآگاه نه تنها با تلاش هاى خود به مقصد نزدیک نمى شوند بلکه گاهى با تلاش هاى خود درست در جهت ضدّ آن گام برمى دارند.

نکته
مشکل بزرگ در دنیاى کنونى

در جهانى که زندگى مى کنیم امکانات و وسایل زندگى بیش از هر زمان آماده است. قواى مختلف طبیعت به تسخیر انسان درآمده و زحمت ها را از دوش او برداشته و بر دوش صنایع سبک و سنگین افکنده است. ذخایر زمین یکى پس از دیگرى کشف شده و در اختیار انسان ها قرار گرفته است. حجم ثروت و نعمت از هر زمانى بیشتر است؛ ولى با این حال گروه عظیمى از مردم دنیا با فقر و بدبختى دست به گریبان اند و هر سال جمعیّت عظیمى، از گرسنگى جان مى دهند؛ و جنگ ها و بیمارى ها قربانى زیادى مى گیرند.
اگر درست بنگریم، مى بینیم که عامل اصلى، یا ضعف مدیریت هاست و یا خیانت در امانت هاى الهى، که آن نیز، اگر دقت کنیم، به ضعف مدیریت بازمى گردد؛ زیرا پیشرفت در امانت است نه خیانت. خیانت آثار مقطعى دارد ولى در دراز مدّت نتیجه منفى آن دامان خائن را مى گیرد. اساسآ در یک جامعه بدبخت نمى توان خوشبخت زندگى کرد.
اگر به توصیه یادشده که در کلام امام و سایر معصومین (علیهم السلام) آمده است عمل مى شد آگاهان را براى مدیریت ها برمى گزیدند و هر کارى را به اهلش مى سپردند، آن ها نیز مرتکب خیانت نمى شدند و دنیا چهره دیگرى داشت. ولى افسوس! چون کارها به دست اهلش نیست، تلاش ها نتیجه معکوس مى دهد و مردم جهان را از مقصد اصلى، یعنى آرامش و بى نیازى و سعادت دور مى سازد و نعمت هاى عظیم خداداد در مسیرهاى غلط، تباه و نابود مى شود.