صفحه ٢٩٧

بخش دوم
منها: یَدَّعِی بِزَعْمِهِ أَنَّهُ یَرْجُو آللهَ، کَذَبَ وَ آلْعَظِیمِ! مَا بَالُهُ لا یَتَبَیَّنُ رَجَاؤُهُ فِی عَمَلِهِ؟ فَکُلُّ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاؤُهُ فِی عَمَلِهِ. وَ کُلُّ رَجَاءٍ ـ إِلاَّ رَجَاءَ آللهِ تَعَالَى ـ فَإِنَّهُ مَدْخُولٌ وَ کُلُّ خَوْفٍ مُحَقَّقٌ، إِلاَّ خَوْفَ آللهِ فَإِنَّهُ مَعْلُولٌ یَرْجُو آللهَ فِی آلْکَبِیرِ، وَ یَرْجُو آلْعِبَادَ فِی الصَّغِیرِ، فَیُعْطِی آلْعَبْدَ مَا لا یُعْطِی آلرَّبَّ! فَمَا بَالُ آللهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ یُقَصَّرُ بِهِ عَمَّا یُصْنَعُ بِهِ لِعِبَادِهِ؟ أَتَخَافُ أَنْ تَکُونَ فِی رَجَائِکَ لَهُ کَاذِبآ؟ أَوْ تَکُونَ لا تَرَاهُ لِلرَّجَاءِ مَوْضِعآ؟ وَ کَذلِکَ إِنْ هُوَ خَافَ عَبْدآ مِنْ عَبِیدِهِ، أَعْطَاهُ مِنْ خَوْفِهِ مَا لا یُعْطِی رَبَّهُ، فَجَعَلَ خَوْفَهُ مِنَ آلْعِبَادِ نَقْدآ، وَ خَوْفَهُ مِنْ خَالِقِهِ ضِمارآ وَ وَعْدآ. وَ کَذلِکَ مَنْ عَظُمَتِ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ، وَ کَبُرَ مَوْقِعُهَا مِنْ قَلْبِهِ، آثَرَهَا عَلَى آللهِ تَعَالَى، فَانْقَطَعَ إِلَیْهَا، وَ صَارَ عَبْدآ لَهَا.
ترجمه
او گمان مى برد که به خدا امیدوار است؛ اما سوگند به خدا! دروغ مى گوید (اگر راست مى گوید) چرا این امیدوارى در عملش دیده نمى شود؟ زیرا هرکس به چیزى امید دارد، در عملش مشاهده مى شود (همه باید بدانند) هر امیدى جز امید به خداى متعال معیوب، و هر ترسى جز ترس از (مخالفت با) خدا نادرست است. (این مدّعى دروغین) در مسائل مهم به خدا امید دارد و در مسائل کوچک به بندگان خدا؛ در حالى که تواضع و احترامش در برابر بندگان (براى همان مسائل کوچک) بیش از خداست. چه شده است که تواضع و احترام او براى خداوند متعال کمتر از بندگان است؟ آیا مى ترسى در اظهار امید به خدا دروغگو