صفحه ٤١

بخش سوم
إِنْ تَثْبُتِ الْوَطْأَةُ فِی هَذِهِ الْمَزَلَّةِ فَذَاکَ، وَ إِنْ تَدْحَضِ الْقَدَمُ فَإِنَّا کُنَّا فِی أَفْیَاءِ أَغْصَانٍ، وَ مَهَابِّ رِیَاحٍ، وَ تَحْتَ ظِلِّ غَمَامٍ، اضْمَحَلَّ فِی الْجَوِّ مُتَلَفَّقُهَا، وَ عَفَا إفِی الْأَرْضِ مَخَطُّهَا. وَ إِنَّمَا کُنْتُ جَاراً جَاوَرَکُمْ بَدَنِی أَیَّاماً، وَ سَتُعْقَبُونَ مِنِّی جُثَّةً خَلَاءً: سَاکِنَةً بَعْدَ حَرَاکٍ، وَ صَامِتَةً بَعْدَ نُطْقٍ. لِیَعِظْکُمْ هُدُوِّی، وَ خُفُوتُ إِطْرَاقِی، وَ سُکُونُ أَطْرَافِی، فَإِنَّهُ أَوْعَظُ لِلْمُعْتَبِرِینَ مِنَ الْمَنْطِقِ‏ الْبَلِیغِ وَ الْقَوْلِ الْمَسْمُوعِ. وَدَاعِی لَکُمْ وَدَاعُ امْرِئٍ مُرْصِدٍ لِلتَّلَاقِی! غَداً تَرَوْنَ أَیَّامِی، وَ یُکْشَفُ لَکُمْ عَنْ سَرَائِرِی، وَ تَعْرِفُونَنِی بَعْدَ خُلُوِّ مَکَانِی وَ قِیَامِ غَیْرِی مَقَامِی‏.
ترجمه
اگر گام (من) در این لغزشگاه، ثابت بماند (و از این ضربت خطرناک رهایى یابم) این همان مطلوب ماست، و اگر گام بلغزد (و از این جهان رخت بربندم جاى تعجّب نیست زیرا) ما در سایه شاخه ها، و مسیر وزش بادها و زیر سایه ابرهاى متراکمى بودیم که در آسمان پراکنده شدند و آثارشان روى زمین محو شد (ما نیز خواهیم رفت).
من همسایه اى بودم که چند روزى بدنم در کنار شما زیست و به زودى از من، تنها جسدى بى روح و بى حرکت، بعد از آن همه حرکت، و خاموش، بعد از آن همه گفتار، باقى خواهید یافت. از حرکت ایستادن من، و از کار افتادن چشم هایم، و بى حرکتى اعضاى پیکرم باید شما را پند و اندرز دهد، چرا که پند و اندرز آن براى عبرت گیرندگان از هر منطق رسا و گفتار شنیدنى اى موثّرتر است. وداع من