صفحه ٥٢

5ـ و نیز از آن حضرت نقل شده است که در همین رابطه فرمود: «لا مَرْکَبَ اَجْمَحُ مِنَ اللَّجاجِ; هیچ مرکبى سرکش تر از لجاجت نیست».{1}
این تعبیر نشان مى دهد که لجاجت انسان را به وادیهایى مى کشاند که صاحب آن نیز در انتظارش نیست، گاه او را به دروغ، گاهى به تکبّر، گاهى به خدعه و نیرنگ و گاه به جنگ و جدال، که در روایات سابق به آن اشاره شد.
6ـ در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم هنگامى که موسى بن عمران (علیه السلام) مى خواست از استاد و معلّمش خضر (علیه السلام) جدا شود از او تقاضاى پند و اندرز کرد، از جمله توصیه هاى خضر (علیه السلام) این بود: «اِیّاکَ وَ اللَّجاجَةَ اَوْ تَمْشِى فِى غَیْرِ حاجَة اَوْ اَنْ تَضْحَکَ مِنْ غَیرِ عَجَب وَاذْکُرْ خَطِیئَتِکَ وَ اِیّاکَ وَ خَطایا النّاسِ; از لجاجت بپرهیز و همچنین از گام برداشتن در طریقى که نیاز تو در آن نیست (دخالت در امورى که با تو ارتباط ندارد) و همچنین از خنده هاى بى معنى، و همواره به یاد گناهان خویش باش و از بررسى گناهان مردم بپرهیز».{2}
در این حدیث لجاجت همردیف گام هاى بى هدف و دخالت در امورى که ارتباطى به انسان ندارد قرار داده شده و این نشان مى دهد لجوج هرگز تابع منطق نیست.
7ـ این بحث را با حدیث پر معناى دیگرى از على (علیه السلام) پایان مى دهیم آنجا که فرمود: «مَنْ لَجَّ وَ تَمادَى فَهُوَ راکِسٌ الَّذِى رانَ اللّهُ عَلَى قَلْبِهِ وَ صارَتْ دائِرَةُ السّوُءِ عَلَى رَأْسِهِ; کسى که لجاجت کند و این راه را همچنان ادامه دهد، او کسى است که فکرش وارونه مى شود و خداوند زنگار بر قلبش مى نهد و بدیها و بدبختى ها بر گرد وجود او دور مى زند».{3}
به هر حال احادیث در نکوهش این رذیله اخلاقى بسیار است و آنچه در بالا آمد نمونه بارزى از آن احادیث است که نشان مى دهد این خوى زشت از آن رذایلى است که صاحبش را بدبخت و بیچاره مى کند، از حق دور مى سازد، به باطل نزدیک مى کند و به سرنوشت دردناکى که در انتظارش نیست گرفتار مى سازد.