صفحه ٣٠

خاطر آنها به مال و ثروت است; زیرا رسیدن به مال از طریق جاه آسان تر است از رسیدن به جاه از طریق مال، چه اینکه بسیارند کسانى که اموال زیادى دارند ولى بر قلوب مردم حاکم نیستند، اما کسانى که بتوانند در دلهاى مردم نفوذ کنند به دست آوردن مال و ثروت براى آنان آسان است».
ثانیاًـ اموال در معرض تلف قرار دارد و نگهدارى آن آسان نیست ولى اگر کسى بتواند مالکیت قلوب را براى خود فراهم سازد حفظ آن آسانتر است (هر چند در این راه آسان است).
ثالثاًـ معمولا مالکیت دلها روز به روز گسترده تر مى شود بى آنکه نیاز به زحمت فراوانى داشته باشد و همان ثناخوانى مردم براى گسترش آن کافى است در حالى که براى افزایش مال معمولا زحمت فراوانى لازم است».{1}
گرچه مرحوم «فیض» مطالب بالا را براى بیان محبوبیت «جاه و مقام» ذکر کرده ولى از یک نظر مى توان آنها را انگیزه هاى «حبّ جاه» شمرد چرا که وقتى جاه و مقام سبب افزایش مال و رسیدن به آرزوها و هوا گردد و اضافه بر آن سبب خضوع و تواضع مردم شود، طبیعى است که نظرها به سوى آن جلب مى شود به طورى که مى توان گفت کمتر کسى است که از حب جاه هر چند به صورت ضعیف و کمرنگ خالى باشد و در عبارت معروفى در السنه بزرگان آمده است: «آخِرُ ما یَخْرُجُ مِنْ قُلُوب الصّدیِقینَ حُبُّ الْجاهِ; آخرین چیزى که از دلهاى انسانهاى راستین خارج مى شود، جاه طلبى است».{2}
دیگر از اسباب «جاه طلبى» «حبّ ذات» افراطى است که انسان براى اشباع آن به هر کارى دست مى زند و سعى مى کند با دست و پا کردن مقامات بالاترى در اجتماع، خود را راضى کند.
عقده حقارت و خودکم بینى نیز، عکس العملهاى متفاوتى مى تواند داشته باشد