صفحه ٢٠٧

پیامبر (صلى الله علیه وآله) نیست) ما کسانى را که پیش از آنان بودند نیز آزمودیم و باید علم خداوند در مورد کسانى که راست مى گویند و آنها که دروغ مى گویند، تحقق یابد (و واقعیت عینى به خود بگیرد)، (وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهُمْ فَلَیَعَلَمَّنَ اللّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ).
شک نیست که یاران پیامبر (صلى الله علیه وآله) در برابر آزمون هاى سختى قرار گرفتند که یکى از مهم ترین آنها آزمون هجرت بود. هجرت یعنى به هم زدن خانه و لانه خود و چشم پوشى از وطن مألوف و تمام تعلّقاتى که انسان در وطن دارد، و انتقال یافتن به نقطه اى که باید همه چیز را از صفر شروع کند، و در میان انواع محرومیت ها زندگى نماید، و در صورتى که زن و فرزند او با او هماهنگ در هجرت نباشند مشکل به مراتب بیشتر مى شود.
قرآن به یاران پیامبر (صلى الله علیه وآله) هشدار مى دهد که این یک امتحان بزرگ الهى است (در مکه بمانید تحت شکنجه هاى دشمنان هستید و به مدینه بروید گرفتار محرومیت هایى مى شوید) تصوّر نکنید این آزمون بزرگ و آزمون هاى دیگرى همچون جهاد و شنیدن و دیدن ناملایمات از دشمن منحصر به شما است، ما همه پیشینیان را احترام کردیم، اساساً زندگى دنیا بر پایه آزمون قرار دارد، و این جهان میدان آزمایش بزرگ است خدا مى خواهد صادقان و راستگویان در ادّعاى ایمان از دروغگویان شناخته شوند.
در واقع در اینجا صدق و راستى به عنوان نشانه ایمان و دروغ نشانه نفاق و کفر معرفى شده.
البته صدق و کذب در اینجا صدق و کذب در عمل است نه در سخن، عملى که هماهنگ با ادعاهاى قبلى انسان و خط مشى اجتماعى او باشد صدق است، و عمل ناهماهنگ کذب است. و البته صدق و کذب در عمل با گفتار، ریشه هاى مشترکى دارند، زیرا صدق بیان حقیقت است و کذب بیان عکس آن است، این تبیین گاه به وسیله سخن و گاه به وسیله عمل ظاهر مى شود.
از مجموع آیات بالا اهمیت فوق العاده صدق و راستى به عنوان یک فضیلت که