صفحه ٢٠٢

و سبب نجاتشان مى شود (نه این که صدق آنها در قیامت سبب نجات است چرا که قیامت داراى تکلیف نیست).
سپس در ادامه این سخن به پاداش آنها اشاره کرده مى افزاید براى آنها باغ هایى از بهشت که از زیر درختانش نهرها جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند و هم خداوند از آنها راضى و هم آنها از خدا راضى و خشنودند، و این پیروزى و رستگارى بزرگى است (لَهُمْ جَنّاتٌ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ خالِدِینَ فِیها اَبَداً رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ العَظِیمُ).
از یک سو بهشت با آن مواهبش و جاودانه بودنش، و از سوى دیگر رضایت و خشنودى خداوند، و تعبیر به فوز عظیم (رستگارى بزرگ) به خوبى نشان مى دهد که مقام صادقان تا چه حد والا است، و شاید این به خاطر آن است، که تمام اعمال نیک را مى توان در عنوان صدق و راستى خلاصه کرد، و یا به تعبیر دیگر کلید آنها صداقت و راستگویى است.
بدیهى است خدا از هر کس خشنود باشد هر چه از او بخواهد به او مى دهد، و طبیعى است هنگامى که انسان به تمام خواسته هایش برسد خشنود خواهد شد بنابراین خشنودى خدا سبب خشنودى او مى شود، و این خشنودى متقابل نعمتى است که هیچ نعمتى به پاى آن نمى رسد. و موهبتى که نصیب صادقان و راستگویان مى شود.
این تعبیر (رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ) در چهار مورد در قرآن مجید آمده که دقت در آنها عظمت مفهوم آن را نشان مى دهد، در یک جا سخن از مهاجران و انصار و تابعین است، در جایى دیگر، سخن از حزب الله است، و در مورد سوم سخن از خَیرُ البَرِیّه (بهترین انسان ها) است، و در آیه مورد بحث سخن از صادقان است، و نشان مى دهد صادقان حِزبُ اللّه، وَ خَیر البریّه و در زمره مهاجران و انصار و تابعین محسوب مى شوند.