صفحه ٣٩٢

تعبیر به «مسیل الوهاد» با توجّه به این که «وهاد» به معناى درّه ها و گودال هاست، اشاره به این است که خداوند، مناطقى از زمین را به صورت گودال قرار داد تا آب ها در آن جریان یابد و مناطق دیگر در امن و امان باشد.
تعبیر به «مخصب النجاد» اشاره به قدرت نمایى خداوند در سرسبز کردن مناطق مرتفعى است که آب، به طور معمول به آن ها نمى رسد. سپس امام (علیه السلام) به بیان بخشى از مهم ترین صفات ذات پروردگار که موضوع ازلیّت و ابدیّت و واجب الوجود بودن است مى پردازد و مى فرماید: «نه براى اوّل بودن او آغازى است و نه براى ازلیّتش پایانى. آغازى است که همواره بوده و پایانى است که سرآمدى ندارد»؛ (لَیْسَ لِأَوَّلِيَّتِهِ آبْتِدَاءٌ، وَ لا لِأَزَلِيَّتِهِ آنْقِضَاءٌ. هُوَ الْأَوَّلُ وَ لَمْ یَزَلْ، وَآلْبَاقِی بِلا أَجَلٍ).
دلایل عقلى ثابت کرده که او واجب الوجود است؛ نه آغازى داشته و نه انجامى دارد؛ همیشه بوده و همیشه خواهد بود؛ چرا که هستى اش از درون ذات اوست و ذات پاکش عین هستى بى پایان اوست. بنابراین، جمله «هو الاول... و الباقى...» نتیجه اى است براى جمله هاى «لیس لاولیته... و لا لازلیته...» زیرا هنگامى که آغاز و انجامى براى ازلیّت و ابدیّت او نباشد، او اوّل و آخر است و این دو وصف، در واقع اساس و پایه بسیارى از اوصاف الهى است و اوصاف جمال و جلالش غالبآ به این دو ویژگى بازمى گردد.
قرآن مجید نیز مى فرماید: (هُوَ الْأَوَّلُ وَ الاْخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلِیمٌ)؛ «اوست اوّل و آخر و پیدا و پنهان، و او به هرچیز داناست».(1)
در ادامه این سخن مى فرماید: «پیشانى ها در برابر عظمتش به خاک افتاده و لب ها به یگانگى اش گشوده شده است»؛ (خَرَّتْ لَهُ آلْجِبَاهُ، وَ وَحَّدَتْهُ الشِّفَاهُ).