صفحه ٣٢٩

تابستان در بیابانى به درختى مى رسد، کمى در زیر درخت استراحت مى کند سپس آن را ترک مى گوید».(1)
آنگاه امام (علیه السلام) در یک نتیجه گیرى روشن مى فرماید: «(چون دنیا چنین بود) در نتیجه آن را از جان خود بیرون راند و از قلب خود دور ساخت و از دیدگانش پنهان کرد (آرى!) چنین است آن کسى که چیزى را مبغوض مى دارد و نگاه کردن به آن و یادآورى آن را نیز مبغوض مى شمرد»؛ (فَأَخْرَجَهَا مِنَ النَّفْسِ، وَ أَشْخَصَهَا(2) عَنِ آلْقَلْبِ، وَ غَیَّبَهَا عَنِ آلْبَصَرِ وَ کَذَلِکَ مَنْ أَبْغَضَ شَیْئآ أَبْغَضَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهِ، وَ أَنْ یُذْکَرَ عِنْدَهُ).
در این جا این پرسش پیش مى آید که چرا امیرمؤمنان على (علیه السلام) این همه در مذمّت دنیا سخن مى گوید و آن را تحقیر مى کند؟ این سؤال، پاسخ زنده اى دارد که به خواست خدا در پایان خطبه بیان خواهیم کرد.