صفحه ٣٢٢

و در ادامه این سخن در یک نتیجه گیرى روشن چنین مى فرماید: «(بنابراین) اگر در ما چیزى جز محبّت به آنچه مورد خشم خدا و رسولش مى باشد، و نیز بزرگ شمردن آنچه خدا و رسولش آن را کوچک شمرده اند وجود نداشته باشد، همین امر براى مخالفت ما با خدا و سرپیچى از فرمانش کافى است!»؛ (وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِینَا إِلاَّ حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ آللهُ وَ رَسُولُهُ، وَ تَعْظِیمُنَا مَا صَغَّرَ آللهُ وَ رَسُولُهُ، لَکَفَى بِهِ شِقَاقآ لِلّهِ، وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ آللهِ).
آرى، سعادت هر دو جهان ما و صداقت ما در ادّعاى ایمان به خدا و پیامبر در این است که آنچه را آن ها بزرگ شمرده اند بزرگ بشمریم و آنچه را کوچک شمرده اند کوچک بدانیم. پیامبر (صلی الله علیه و آله) با زرق و برق دنیا و مظاهر فریبنده اش مخالف بود؛ چگونه ممکن است ادّعاى ایمان به او کنیم و این مواهب فریبنده را بزرگ بشمریم و همه ارزش ها را در پاى آن قربانى کنیم؟!
در این جا ممکن است سؤالى مطرح شود که اگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تا این حد از غذا پرهیز مى کرد که از همه مردم شکمش خالى تر بود، چگونه مى توانست در میدان هاى نبرد و در برابر دشمن آن گونه استقامت کند که على (علیه السلام) مى فرماید: «کُنَّا إِذَا آحْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبُ اِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ؛ هنگامى که آتش جنگ شعله مى کشید ما به رسول خدا صلی الله علیه و آله پناه مى بردیم؛ چرا که در آن لحظه، کسى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) به دشمن نزدیک تر نبود».(1)
همین پرسش درباره حضرت على (علیه السلام) نیز مطرح است که با آن قدرت نمایى در جنگ هاى بدر، احد، خیبر، حنین و احزاب در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و در جمل، صفّین و نهروان در زمان خودش چگونه غذایش نان جو خشکیده بود؟!
پاسخ این سؤال را خود آن حضرت در نامه معروف «عثمان بن حنیف» بیان