صفحه ٣٢١

سپس اشاره به دیدگاه آن پیشواى بزرگ درباره دنیا کرده، مى افزاید: «او به اندازه نیاز از دنیا بهره گرفت و هرگز تمایلى به آن نشان نداد. اندامش از همه مردم لاغرتر و شکمش از همه گرسنه تر بود. دنیا (از سوى خدا) به وى عرضه شد، ولى آن را نپذیرفت. او مى دانست چه چیزى مبغوض خداست پس آن را مبغوض مى شمرد، و چه چیز نزد خدا حقیر است پس آن را حقیر مى دانست وچه چیز نزد او کوچک است پس آن را کوچک مى دید»؛ (قَضَمَ(1) الدُّنْیَا قَضْمآ، وَ لَمْ یُعِرْهَا طَرْفآ. أَهْضَمُ(2) أَهْلِ الدُّنْیَا کَشْحآ(3)، وَ أَخْمَصُهُمْ(4) مِنَ الدُّنْیَا بَطْنآ، عُرِضَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا فَأَبَى أَنْ یَقْبَلَهَا، وَ عَلِمَ أَنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَیْئآ فَأَبْغَضَهُ، وَ حَقَّرَ شَیْئآ فَحَقَّرَهُ، وَ صَغَّرَ شَیْئآ فَصَغَّرَهُ).(5)
اشاره به این که او با تمام وجودش تسلیم خواست خدا بود؛ هر چه را خدا دوست مى داشت او دوست مى داشت و هر چه را خدا دشمن مى داشت او هم دشمن مى داشت. تمام این جمله ها اشاره به زرق و برق دنیاى فریبنده است؛ دنیا، هم مبغوض و حقیر است، هم صغیر و کوچک. نکته اصلى این جاست که سرچشمه مظالم و ستم ها، جنگ ها و خون ریزى ها همه و همه حبّ دنیاست. آن کس که با دیده نفرت و حقارت به زر و زیورهایش بنگرد، هرگز شیفته و مفتون آن نخواهد شد و کمتر به گناه آلوده خواهد شد.