صفحه ٤٣

این تشبیهات زیبا و تعبیرهاى گویا اشاره به این حقیقت است که:

زادن و کشتن و پنهان کردن *** چرخ را رسم و ره دیرین است(1)

یا به گفته شاعر نکته سنج دیگر:

این سیل متفق بکَنَد روزى این درخت *** وین باد مختلف بکُشد روزى این چراغ!(2)

تاریخ بشر و تجربیات روزمره همه ما نیز این حقیقت را برملا ساخته است که زندگى ها همچون سایه هاى درختان، و قدرت ها همچون سایه هاى ابرهاست به سرعت مى گذرند و آثارشان براى همیشه برچیده مى شود ولى عجب است که انسان با دیدن این همه نمونه، پند نمى گیرد، و گویى خود را از شمول این قانون برکنار مى بیند.
این بزرگ معلّم آسمانى، به دنبال این سخن، با توجه به این که مى داند به زودى از این جهان رخت برمى بندد درس هاى عبرتى از مرگ و شهادت خود براى دیگران بیان مى کند و از آن برنامه اى مى سازد که سبب بیدارى همه انسان ها باشد، مى فرماید: «من همسایه اى بودم که چند روزى بدنم در کنار شما زیست، و به زودى از من فقط جسدى بى روح و بى حرکت بعد از آن همه حرکت، و خاموش بعد از آن همه گفتار، باقى خواهید یافت»؛ (وَ إنَّمَا کُنْتُ جَاراً جَاوَرَکُمْ بَدَنِی أَیَّاماً، وَ سَتُعْقَبُونَ مِنِّی جُثَّةً خَلاَءً(3) سَاکِنَةً بَعْدَ حَرَاکٍ(4)، وَ صَامِتَةً بَعْدَ نُطْقٍ).
بلافاصله از آن نتیجه گیرى کرده، مى افزاید: «از حرکت ایستادن من و از کار افتادن چشم هایم، و بى حرکتى اعضاى پیکرم، باید شما را پند و اندرز دهد، چرا که پند و اندرز آن براى عبرت گیرندگان، از هر منطق رسا و گفتار شنیدنى اى