صفحه ٢٥٢

انسان در طول عمر خود انجام داده و نیز قابل تبدیل به امواج صوتى است که همگان آن را بشنوند.
و جمله «وَ حُفَّاظَ صِدْقٍ...» اشاره به فرشتگانى است که مأمور ثبت و ضبط اعمال انسان هستند؛ آن گونه که قرآن کریم مى فرماید: (وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ * کِرَامآ کَاتِبِینَ * یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ)؛ «و به یقین، نگاهبانانى بر شما گمارده شده والامقام و نویسنده (ى اعمال نیک و بد شما) که مى دانند شما چه مى کنید».(1)
در این جا سؤال معروفى مطرح است و آن این که با وجود علم خداوند به همه حقایق جهان هستى و این که به ما از خود ما نزدیک تر است چه نیازى به این مراقبان و گواهان است؟
پاسخ این پرسش با توجّه به یک نکته روشن مى شود. انسان موجودى است مادّى و با جهان ماوراى ماده آشنایى زیادى ندارد و نزدیک بودن خداوند را به خود، احساس نمى کند؛ اما هنگامى که گفته شود: اعضاى پیکر و پوست تن تو در قیامت گواه تن تو هستند این مطلب را به خوبى درک مى کند؛ همچنین اگر گفته شود: دو فرشته الهى همیشه با تو هستند و اعمال و کردار تو را ثبت و ضبط مى کنند، این گونه امور، توجه او را به موضوع مراقبت، بیشتر مى کند و عامل بازدارنده مؤثرى در برابر گناهان اوست. خداوند متعال مى خواهد با هر وسیله اى بندگانش را از گناهان بازدارد و گواه قراردادن اعضاى پیکر و فرشتگان یکى از این وسایل است.
جالب این که این گواهان همه چیز حتّى تعداد نفس کشیدن هاى ما را ثبت مى کنند و براى نوشتن نامه اعمال ما نیازى به روشنایى چراغ ندارند؛ حتّى در ظلمت مطلق نیز مى نویسند و ثبت مى کنند؛ اما نوشتن آن ها چگونه است؟ به یقین مانند نوشتن ما نیست؛ هر چند جزئیات آن را نمى دانیم.