صفحه ٢٤٣

اشاره به این که تقوا که یک ملکه نیرومندِ بازدارنده باطنى است، انسان را از آلودگى به گناهان بازمى دارد و همین امر سبب مى شود که از پیامدهاى نامطلوب گناه در دنیا و آخرت در امان بماند؛ به عکس، افراد بى تقوا، دربرابر وسوسه هاى نفس و شیاطین جنّ و انس نفوذپذیرند و به آسانى در پرتگاه گناه مى لغزند و سقوط آن ها سبب رسوایى در دنیا و عذاب الهى در آخرت مى شود.
سپس دومین اثر مهم تقوا را چنین بیان مى فرماید: «آگاه باشید! با تقوا مى توان نیش زهرآلود گناهان را قطع کرد و با یقین، به برترین مرحله مقصود رسید»؛ (أَلا وَ بِالتَّقْوَى تُقْطَعُ حُمَةُ(1) آلْخَطَایَا، وَ بِالْیَقِینِ تُدْرَکُ آلْغَایَةُ آلْقُصْوَى).
امام (علیه السلام) در این جا گناهان را به حیوانات گزنده سمّى همچون مار و عقرب تشبیه کرده که تقوا نیش زهرآلود آن ها را قطع مى کند. آرى! تقوا پادزهرى است مؤثّر و حیات بخش و از آن جا که تقوا و یقین، لازم و ملزوم یکدیگرند مى فرماید: کسى که بر مرکب یقین سوار شود به سرمنزل مقصود خواهد رسید. یقین، عامل حرکت است و تقوا برطرف کننده موانع راه. همیشه بى تقوایى ها از ضعف یقین سرچشمه مى گیرد. آیا کسى که به این آیه یقین دارد که مى فرماید: (إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمآ إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَارآ)؛ «کسانى که اموال یتیمان را به ظلم و ستم مى خورند (در حقیقت) تنها آتش مى خورند»(2)، مى تواند مال یتیم بخورد؟
آیا کسى را پیدا مى کنید که قطعه اى از آتش سوزان را بردارد و در دهان بگذارد؟!!
آنگاه امام (علیه السلام) براى تحریک مخاطبان و تشویق آن ها به برگرفتن زاد و توشه از