صفحه ٥٣٠

توجه مخاطبان خود را به مسئله پایان عمر که براى همه رخ خواهد داد و سپس به مسئله تقوا که بهترین زاد و توشه سفر آخرت است جلب مى کند؛ مى فرماید: «به آن امر همگانى ـ که ویژه یکایک شماست ـ یعنى مرگ، مبادرت ورزید (و براى آن آماده شوید)؛ چرا که (گروهى از) مردم، پیش از شما رفتند و قیامت از پشت سر، شما را بانگ مى زند (و به پیش مى راند)»؛ (بَادِرُوا أَمْرَ آلْعَامَّةِ وَ خَاصَّةَ أَحَدِکُمْ وَ هُوَ آلْمَوْتُ، فَإِنَّ النَّاسَ أَمَامَکُمْ، وَ إِنَّ السَّاعَةَ تَحْدُوکُمْ(1) مِنْ خَلْفِکُمْ).
منظور از امر عمومى و خصوصى، همان مرگ است؛ زیرا اگر به کلّ جامعه انسانى نگاه کنیم مرگ در سرنوشت همه آن ها رقم زده شده است، بنابراین جنبه عمومى دارد و اگر تنها به خودمان بنگریم باز مرگ را در پایان عمر حاضر مى بینیم، بنابراین جنبه خصوصى دارد، و با توجّه به تفسیرى که امام (علیه السلام) فرموده (جمله «و هو الموت»(2)) تردیدى در این تفسیر باقى نمى ماند و شگفت آور است
که بعضى از مفسّران نهج البلاغه جمله «بادروا أمر العامة» را به معناى اصلاح امور جامعه تفسیر کرده اند.
جمله هاى بعد نیز نشان مى دهد که آنچه در این عبارت آمده مربوط به مرگ و پایان زندگى است؛ نه اصلاح جامعه انسانى، که آن مقوله دیگرى است.
آرى، دو دلیل بر حقانیت مرگ ـ که یک قانون عمومى است ـ وجود دارد: نخست این که با چشم خود گروهى را مى بینیم که پیش از ما بار این سفر را مى بندند و در جلوى این قافله به حرکت درمى آیند. جسد بى جان آن ها را بر دوش مى گیریم و به قبرستان مى بریم و به خاک مى سپاریم و بازمى گردیم. آیا میان ما و آن ها تفاوتى است که آن ها بروند و ما بمانیم؟!!