صفحه ٤٧٥

در سومین ویژگى مى فرماید: «گویى بر اطراف گردنش معجرى است سیاه رنگ که به خود پیچیده؛ ولى از کثرت شادابى و درخشندگى به نظر مى رسد که رنگ سبز پرطراوتى با آن آمیخته شده است»؛ (وَ کَأَنَّهُ مُتَلَفِّعٌ(1) بِمِعْجَرٍ(2) أَسْحَمَ(3)؛ إِلاَّ أَنَّهُ یُخَیَّلُ لِکَثْرَةِ مَائِهِ، وَ شِدَّةِ بَرِیقِهِ، أَنَّ آلْخُضْرَةَ النَّاضِرَةَ مُمْتَزِجَةٌ بِهِ).
سپس در چهارمین ویژگى مى افزاید: «و در کنار گوشش خط باریک بسیار سفیدى همچون نیش قلم به رنگ گل بابونه کشیده شده که بر اثر سفیدى درخشنده اش در میان آن سیاهى تلألؤ خاصّى دارد»؛ (وَ مَعَ فَتْقِ سَمْعِهِ خَطٌّ کَمُسْتَدَقِّ(4) آلْقَلَمِ فِی لَوْنِ الْأُقْحُوَانِ(5)، أَبْیَضُ یَقَقٌ(6)، فَهُوَ بِبَیَاضِهِ فِی سَوَادِ مَا هُنَالِکَ یَأْتَلِقُ(7)).
و سرانجام در بیان پنجمین ویژگى مى فرماید: «کمتر رنگى (در جهان) یافت مى شود که طاووس از آن بهره اى نگرفته باشد؛ با این فرق که شفّافیّت و درخشندگى و تلألؤ حریر مانندِ رنگ پرهاى او بر تمام رنگ ها برترى دارد و (در واقع) همانند شکوفه هاى زیباى پراکنده گل هاست؛ با این تفاوت که نه باران بهارى آن را پرورش داده و نه حرارت و تابش آفتاب تابستان!»؛ (وَ قَلَّ صِبْغٌ إِلاَّ وَ قَدْ أَخَذَ مِنْهُ بِقِسْطٍ، وَ عَلاهُ بِکَثْرَةِ صِقَالِهِ وَ بَرِیقِهِ(8)، وَ بَصِیصِ(9) دِیبَاجِهِ