صفحه ٣٣٣

بس عظیم داشت، زینت هاى دنیا از او دریغ داشته شد»؛ (وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِ آللهِ (صلی الله علیه و آله) مَا یَدُلُّکَ عَلَى مَسَاوِىءِ الدُّنْیَا وَ عُیُوبِهَا: إِذْ جَاعَ فِیهَا مَعَ خَاصَّتِهِ(1)، وَ زُوِیَتْ(2) عَنْهُ زَخَارِفُهَا مَعَ عَظِیمِ زُلْفَتِهِ(3)).
سپس با این مقدمه به این استدلال منطقى مى پردازد: «بنابراین هر کس باید با عقل خودش بنگرد که آیا خدا با این کار پیامبرش را گرامى داشت یا به او اهانت کرد؟ اگر کسى بگوید: خداوند با این کار (گرفتن زخارف دنیا از آن حضرت) به او اهانت کرده ـ سوگند به خداى بزرگ! ـ دروغ گفته است، دروغى بزرگ، و اگر بگوید: او را گرامى داشته پس باید بداند که دیگران را (که غرق زینت هاى دنیا هستند) گرامى نداشته است؛ چرا که دنیا را براى آن ها گسترده و از مقرّب ترین افراد به خودش دریغ داشته است»؛ (فَلْیَنْظُرْ نَاظِرٌ بِعَقْلِهِ: أَکْرَمَ آللهُ مُحَمَّدآ بِذَلِکَ أَمْ أَهَانَهُ! فَإِنْ قَالَ: أَهَانَهُ، فَقَدْ کَذَبَ ـ وَ آللهِ آلْعَظِیمِ ـ بِالْإِفْکِ آلْعَظِیمِ، وَ إِنْ قَالَ: أَکْرَمَهُ، فَلْیَعْلَمْ أَنَّ آللهَ قَدْ أَهَانَ غَیْرَهُ حَیْثُ بَسَطَ الدُّنْیَا لَهُ، وَ زَوَاهَا عَنْ أَقْرَبِ النَّاسِ مِنْهُ).
فراموش نکنیم که در گذشته گروهى از ثروتمندان بودند که ثروت خود را دلیل بر عنایت و توجّه خاصّ الهى مى شمردند و در نتیجه فقرا و نیازمندان را راندگان درگاه الهى مى پنداشتند و همین تفکّر، سبب مى شد که دیگران را به جمع آورى ثروت ـ از هر طریق ممکن ـ تشویق کنند.
به همین دلیل مى گفتند: اگر خدا مى خواست کسى را به نبوّت مبعوث کند باید یکى از ثروتمندان بزرگ این دو شهر (مکّه و طائف) را براى این کار برمى گزید