صفحه ٢٤٨

بد) باشد و در دل سنگى یا در (گوشه اى از) آسمان ها و زمین قرار گیرد خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مى آورد؛ خداوند از اسرار دقیق باخبر و آگاه است».(1)
و منظور از فزونى زلزله در آن روز، تزلزل افکار و لرزیدن دل ها از هول محشر و وحشت از نتیجه اعمال است.
درست است که در پایان این جهان، زلزله به معناى حقیقى، تمام جهان را به لرزه درمى آورد و همه چیز زیر و رو مى شود؛ ولى آنچه در کلام امام (علیه السلام) آمده مربوط به صحنه محشر است که در آن جا زلزله به معناى حقیقى آن وجود دارد؛ بلکه هرچه هست اضطراب است و وحشت و تزلزل خاطرها.
تعبیر به «تَشِیبُ فِیهِ الْأَطْفَالُ» کنایه از شدت و عمق وحشت آن صحنه است که در تعبیرات روزمرّه نیز به کار مى رود، مى گوییم: حادثه به اندازه اى سنگین است که انسان را پیر مى کند؛ همان گونه که قرآن مجید مى فرماید: (فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یَوْمآ یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبآ)؛ «شما (نیز) اگر کافر شوید، چگونه خود را از (عذاب) روزى که کودکان را پیر مى کند برکنار مى دارید؟!».(2)
بعضى چنین پنداشته اند که پیر شدن اطفال در آن جا به معناى حقیقى آن است؛ نه معناى کنایى؛ ولى این احتمال بسیار بعید است؛ زیرا در آن روز طفلى که محکوم به مجازات الهى باشد و براثر وحشت گرفتار پیرى زودرس شود، وجود ندارد.