صفحه ٣٤٦

در واقع در صفات پیشین بیشتر روى جنبه هاى عملى تکیه شده بود و در این جا روى جنبه هاى علمى و عقیدتى تکیه شده است؛ خارج شدن از صفت نابینایى و کنار زدن حجاب هاى هوى پرستى و پیدا کردن راه و شناخت علامت ها و نشانه ها و عبور از دریاى متلاطم شهوات و چنگ زدن به محکم ترین دستگیره هاى هدایت که قرآن مجید و کلمات معصومین (علیهم السلام) و راسخان در علم است، سبب مى شود که این بنده خالص به مقام «حقّ الیقین» برسد؛ چشم حق بینش گشوده شود و جهان غیب را با چشم دل، همچون آفتاب ببیند و این بالاترین افتخار و موهبتى است که نصیب انسانى مى گردد و برترین پاداشى است که به راهیان راه حق داده مى شود.
در قسمت قبل، سخن از سلوک راه هاى صاف و محکم (سَلَکَ سَبِیلاً جَدَدآ) و گشودن چشم، به روى حقایق (نَظَرَ فَأَبْصَرَ) بود و در این بخش نیز هر دو، با تعبیر دیگرى تکرار شده است، مى فرماید: «قَدْ أبْصَرَ طَرِیقَهُ وَ سَلَکَ سَبِیلَهُ»، ولى همان گونه که گفته شد، در بخش سابق، از جنبه هاى عملى سخن مى گوید و در این بخش، از جنبه هاى علمى؛ یعنى شناخت راه و گام نهادن در طریق روشن و مطمئن، در هر دو قسمت لازم است.

نکته
برترین موهبت الهى

امام (علیه السلام) در این بخش از سخنان خود، به چیزى اشاره فرموده که خمیرمایه تمام سعادت ها و نیروى محرّک انسان به سوى همه خوبى هاست؛ تحمّل شداید را براى انسان، آسان مى سازد و او را به یک وجود شکست ناپذیر مبدّل مى کند؛ در یک جا با تعبیر «فَظَهَر مِصْبَاحُ الْهُدَى فِی قَلْبِهِ» (چراغ هدایت در قلبش روشن شده) و در تعبیر دیگر با جمله «فَهُوَ مِنَ الْیَقِینِ عَلَى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ» (ایمان او