صفحه ٢٢٩

بخش چهارهم
ثُمَّ أُدْرِجَ فِي أَكْفَانِهِ مُبْلِساً، وَ جُذِبَ مُنْقَاداً سَلِساً، ثُمَّ أُلْقِيَ عَلَى الْأَعْوَادِ رَجِيعَ وَصَبٍ، وَ نِضْوَ سَقَمٍ، تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ الْوِلْدَانِ، وَ حَشَدَةُ الْإِخْوَانِ، إِلَى دَارِ غُرْبَتِهِ، وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ، وَ مُفْرَدِ وَحْشَتِهِ، حَتَّى إِذَا انْصَرَفَ الْمُشَيِّعُ، وَ رَجَعَ الْمُتَفَجِّعُ [مفّجع] أُقْعِدَ فِي حُفْرَتِهِ نَجِيّاً لِبَهْتَةِ السُّؤَالِ، وَ عَثْرَةِ الِامْتِحَانِ.

ترجمه
سپس او را در کفن هایش مى پیچند، در حالى که از همه چیز مأیوس شده و همه رابه دست فراموشى سپرده است. و او را به آسانى در حالى که کاملا تسلیم است، برمى گیرند و پیکرخسته و رنجیده اش را که براثر بیمارى ها کاملا لاغر شده، بر چوب هاى تابوت مى افکنند؛ در حالى که فرزندان و نوه ها و جمع دوستان، تابوت او را بر دوش مى کشند و به سوى خانه غربت ـ که دیدار او در آن جا از همگان قطع مى شود و در تنهایى وحشتناکى فرو مى رود ـ حمل مى کنند. این وضع همچنان ادامه مى یابد تا تشییع کنندگان (با سپردن جنازه او به آرامگاه ابدى اش) بازگردند و گریه کنندگانِ بى تاب، خاموش شوند (و تنهایش بگذارند). (سپس مأموران الهى، او را) در حفره گورش مى نشانند (و از او سؤال مى کنند) در حالى که از ترس و تحیّر در برابر سؤال و لغزشِ در آزمون، آهسته سخن مى گوید.

شرح و تفسیر
حوادث بعد از مرگ

در این بخش از خطبه، امام (علیه السلام) به سرنوشت بسیار عبرت انگیز انسان بعد از