صفحه ٢٨٥

نکته
چگونگى معرفت انسان درباره ذات خدا

این مسئله از دقیق ترین و باریک ترین مسائل عقیدتى است و جایى است که قلم ها و قدم ها در آن مى لغزد و گروهى به راه افراط و گروهى به راه تفریط رفته اند.
گروهى آن چنان از معرفة الله فاصله گرفته اند که به اصطلاح، قائل به تعطیل معرفت شده اند و مى گویند که ما از ذات پاک پروردگار و صفات او هیچ چیز مثبتى نمى دانیم و تنها بر یک سلسله امور منفى تکیه مى کنیم. مى گوییم: خدا معدوم نیست، عاجز و جاهل نیست و اگر بخواهیم در طریق اثبات گام برداریم، فضا در مقابل ما کاملاً تاریک است. این گروه را طرفداران تعطیل مى شمرند.
گروه دیگرى درست در نقطه مقابل قرار گرفته اند و خدا را در حدّ «جسمیّت» تنزّل داده و براى او بدن و اعضا قائل شده اند و آن ها را قائلین به تشبیه یا مشبّهه مى نامند.
در میان تعطیل و تشبیه، که هر دو خطا و گمراهى است و با قرآن و تعلیمات اسلام بیگانه است، راه سومى وجود دارد و آن معرفت اجمالى ذات و صفات است، بى آن که کسى به کنه ذات و صفات پى ببرد.
به تعبیر واضح تر: هنگامى که نگاهى به عالم هستى مى کنیم و آثار علم و حکمت و قدرت عظیمى را در همه جا مى نگریم، به خوبى درک مى کنیم که این نظامات پیچیده عجیب و این همه ظرافت ها و لطافت ها و قوانین منسجم و حساب شده، از مبدأئى سرچشمه گرفته که داراى علم و قدرتى بى پایان است و از همین جا، به ذات پاک او به صورت یک معرفت اجمالى، پى مى بریم.
از سوى دیگر، هنگامى که در ذات او اندیشه مى کنیم که حقیقت او چیست؟ نور است؟ مافوق نور است؟ هستى بسیط و خالص است؟ نمى توانیم دقیقآ