صفحه ٩٦

فَلا یَغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَکُمْ، وَ لاَتَنْسَوْا عِنْدَ النِّعَمِ شُکْرَکُمْ، فَقَدْ أَعْذَرَ اللّهُ إِلَیْکُمْ بِحُجَجٍ مُسْفِرَةٍ(1) ظَاهِرَةٍ، وَ کُتُبٍ بَارِزَةِ الْعُذْرِ وَاضِحَةٍ).
با این که امام (علیه السلام) در قسمت اخیر، بر دو قسمت از ارکان سه گانه زهد تأکید مى ورزد (پرهیز از گناه و شکرگزارى در برابر نعمت) ولى تعبیراتى که در این چندجمله به کار رفته، نشان مى دهد که منظور امام (علیه السلام) این است که اگر شکر نعمت را به طور کامل انجام نمى دهید، لااقل شکرگزارى را به فراموشى نسپارید و اگر ورع و پرهیز از گناه را در حدّ اعلا ـ که پرهیز از مشتبهات را هم شامل مى شود ـ ندارید، لااقل حرام، بر صبر شما غلبه نکند و این حدّ از تقوا را رعایت کنید.
جمله هایى که مولا (علیه السلام) در بیان علّت زهد ذکر فرموده، اشاره به این است که این حدّ از زهد و تقوا، بر همه کس لازم است؛ چرا که خداوند اتمام حجّت کرده، از این رو هیچ کس در مخالفت با آن معذور نیست!
کوتاه سخن این که، پرهیز از گناه و شکر نعمت، داراى دو مرحله است: یک مرحله آن وظیفه همه مسلمانان و در واقع شرط ایمان است، و یک مرحله عالى دارد که آمیخته با پرهیز از مشتبهات و کوتاهى آرزوهاست و این درخور زاهدان، و شایسته پیشگامان اهل ایمان است.

نکته
زهد آن است که امیر باشیم نه اسیر دنیا!

در خطبه هاى نهج البلاغه درباره زهد در دنیا، سخن بسیار آمده است. گاهى با