صفحه ٣٩٤

که از شهید کردن آن حضرت برایش به وجود آمد و سپس قیام مسلمانان در مدینه، فضاى حکومت کوتاهِ کمتر از چهار سالش را تیره و تار کرد و بعد از او، حکومت در میان آن ها به سرعت عوض مى شد و حتّى دوران حکومت بعضى از آن ها تنها شش ماه! بلکه حکومت معاویة بن یزید چهل روز! بود. طولانى ترین حکومت، حکومت عبدالملک بود که حدود بیست سال به طول انجامید و شاید علّتش این بود که به توصیه حجّاج گوش نداد و دست از خون ریزى «بنى هاشم» کشید.
به هر حال، همان طور که امام (علیه السلام) پیش بینى فرموده بود، حکومت آن ها کوتاه وقسمت عمده آن، ناگوار و آمیخته با انواع ناآرامى ها و بدبختى ها بود.
تعبیر به «هِیَ مَجَّةٌ» اشاره به این است که آن ها (بنى امیّه) مدّت زمان کوتاهى از زندگانى لذّت بخش مادّى بهره مند مى شوند، ولى مانند کسى که غذاى لذیذى را در دهان مى گذارد و طعم آن را مى چشد، امّا موفق به فرو بردن آن نمى شود، این حکومت لذّت بخش را به سرعت از دست خواهند داد. و تاریخ نیز گواه است که حکومت کوتاه هشتاد ساله آن ها،ـ جز در سال هاى محدودى ـ مملوّ از مخاطرات، نابسامانى ها، درگیرى ها، مشکلات عظیم و جابه جایى هاى سریع بود.

نکته
ناکامى بنى امیّه در حکومت

درست است که بنى امیّه حدود هشتاد سال بر کشورهاى اسلامى حکومت کردند و چهارده نفر از آل ابوسفیان و آل مروان زمام حکومت را یکى بعد از دیگرى در دست گرفتند(1) که بعضى از آن ها فقط حدود یک یا چند ماه و بعضى