صفحه ٢٢٥

بخش سیزدهم صفحه 225
دَهِمَتْهُ فَجَعَاتُ الْمَنِیَّةِ فِی غُبَّرِ [غبرة] جِمَاحِهِ، وَ سَنَنِ مِرَاحِهِ، فَظَلَّ سَادِراً، وَ بَاتَ سَاهِراً، فِی غَمَرَاتِ الْآلَامِ، وَ طَوَارِقِ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَسْقَامِ، بَیْنَ أَخٍ شَقِیقٍ، وَ وَالِدٍ شَفِیقٍ، وَ دَاعِیَةٍ بِالْوَیْلِ جَزَعاً، وَ لَادِمَةٍ لِلصَّدْرِ قَلَقاً، وَ الْمَرْءُ فِی سَکْرَةٍ مُلْهِثَةٍ، وَ غَمْرَةٍ کَارِثَةٍ، وَ أَنَّةٍ مُوجِعَةٍ، وَ جَذْبَةٍ مُکْرِبَةٍ، وَ سَوْقَةٍ مُتْعِبَةٍ.
ترجمه
(هنوز تلاش و کوشش او در طریق اشباع هوس هایش پایان نگرفته که) ناراحتى هاى مرگ، در حالى که بقایاى سرکشى در او وجود دارد و در مسیر لذّات خود گام برمى دارد، او را در خود فرو مى برد و ناگهان گرفتار حیرت و سرگردانى مى شود و از شدّت بیمارى و درد و رنج ها، شب تا به صبح بیدار مى ماند (و ناله سرمى دهد) این در حالى است که در میان برادرى غم خوار، پدرى مهربان (و همسرى دلسوز) که گریه و ناله سرداده اند (و مادرى دلسوخته که) از شدّت ناراحتى به سینه مى کوبد، قرار گرفته است و با سکراتِ بى تاب کننده مرگ و شداید غم انگیز و ناله هاى دردناک و جان دادن پرمشقّت و مرگ رنج آور، دست به گریبان است.

شرح و تفسیر
ناگهان مرگ فرامى رسد!

در این بخش از خطبه، امام (علیه السلام) به سراغ پایان عمر این انسانِ غافلِ مغرورِ سرکش مى رود که چگونه در چنگال بیمارى هاى جانکاه و داد و فریاد بستگان و دوستانش، لحظات دردناک احتضار را مى گذراند و چنان ترسیمى از این