صفحه ١٢٠

به شرارتها، خونريزيها و مفاسد بعضى از به اصطلاح آدميان، جاى شكى باقى نمى‌گذارد كه گرايش فطرى همه آدميان به جانب خير نيست و توجه به خير خواهى‌ها، اصلاح طلبى‌ها، ترحم و صميميتها و مخصوصاً عصمت انبياء و ائمه (سلام الله عليهم اجمعين) نيز اين ادعا را باطل مى‌كند كه گرايش فطرى همه انسانها به جانب شر و فساد است. در داستان حضرت ابراهيم(عليه السلام) آمده است كه بعد از تولد، ايشان را در غارى گذاشتند و تا سنين بلوغ، دور از اجتماع در همان غار زندگى مى‌كرد و با همان فطرت خدادادى، موحّد بار آمد. آيا مى‌شود گفت كه انسانها در ابتداى خلقت باهم يكسان بودند و فرقى باهم نداشتند؟! به‌طور كلى نمى‌توان گفت كه عوامل فطرى در همه انسانها به شكل يكسان اقتضاى خير يا شر دارد. و به همين دليل، قول سوم نيز رد مى‌شود كه در تمامى انسانها هر دو عامل خير و شر به‌طور مساوى و يكسان وجود دارد.
 
 تفاوت انسانها در آفرينش و پاسخ به يك شبهه
تنها نظر صحيح، قول چهارم است كه قواى فطرىِ انسانها كم و بيش با يكديگر اختلاف دارد، به اين معنا كه در بعضى از آنها مايه‌هاى خير بيش از شر و در گروهى ديگر خميره شر بيش از خير است، كسانى كه در سرشت آنها «خير» غالب است، كشش آنها به جانب صلاح و تقوا بيشتر است و بر عكس كسانى كه شر بر سرشت آنها غالب است، كشش آنها به جانب فساد، شر و جنايت بيشتر است. گروهى به اين دليل كه عمق سخن را به درستى در نيافته‌اند، فكر مى‌كنند اگر در كسانى مايه‌هاى شر نهفته باشد، معنايش اين است كه گرايش آنها به جانب امور شرارت‌آميز، غير اختيارى است و هر عمل شرى كه از آنها سر مى‌زند، از روى اجبار و اكراه است و همچنين كسانى كه فطرت آنها خير است، در انجام امور خير بى‌اختيار و مجبورند، از اين جهت عصمت معصومين ـ سلام الله عليهم اجمعين ـ