انگيزه خدايى انجام داد. هر كار خيرى كه خدا از آن راضى است و مىتوان آن را به انگيزه رضايت خدا انجام داد، نوعى عبادت است و هر دوى اين عبادات موجب كمال روح آدمى است. پس مقصود از اين سخن كه انسان براى عبادت آفريده شده اين است كه: انسان به اين منظور خلق شده تا كارهايى را كه موجب تكامل روح اوست انجام دهد؛ يعنى، هدف نهايى از آفرينش، «كمال» انسان است كه در فرهنگ قرآن «قرب» ناميده مىشود.
پرسش و پاسخ
1. آيا مقصود از «غضب الهى» همان رضايت نداشتن اوست؟
پاسخ: بايد حل اين مسأله را در مقدمهاى كه عرض شد، جستجو كنيم. خشم و خشنودى در انسان حالاتى انفعالىاند. همانگونه كه خشنودى حالتى روانى و عارضى است خشم و غضب هم حالتى روانى است كه بر انسان عارض مىشود و آثارى از قبيل: سرخى صورت، ضربان شديد قلب و... به دنبال آن مىآيد.
خشم و رضايت با اين ويژگيها در مورد خدا معنا ندارد، بلكه همانگونه كه بيان شد، بعد از تجريد و تلطيف و حذف جهات مادى و نواقص، مىتوان آنها را به خدا نسبت داد. يكى از اعتقادات اساسى شيعه، آنگونه كه ائمه اطهار، سلامالله عليهم اجمعين، به ما تعليم دادهاند اين است كه: صفات خدا عين ذات اوست «و كمال توحيده الاخلاص له و كمال الاخلاص له نفى الصفات عنه».(31)
اينگونه نيست كه علم، محبت و قدرت خدا از ذات او جدا باشند. خداى متعال موجودى بسيط، در عين حال مشتمل بر تمامى كمالات است. اگر رضايت، محبت، علم، قدرت و ساير صفات او را تلطيف كنيم، ريشه آنها را در ذات او مىيابيم.