بسيار مسرتانگيز و زمينهاى براى ايجاد معرفت به مراتب عالى توحيد است، زيرا «من عرف نفسه فقد عرف ربه»(2) (خودشناسى مقدمه خداشناسى است). شهود حقيقتنفس، موجب شهود خداوند است.
به هر حال، رسيدن به آن مرحله بسيار ارزشمند است و جا دارد كه انسان سالها زحمت بكشد و مراحل سير و سلوك عرفانى را طى كند تا اينكه حقيقت براى او كشف شود و آن را دريابد، ولى مرتبه ضعيف شهود در همه آدميان وجود دارد كه با دقت، همت و تمركز مىتوان آن را درك كرد.
برهان هواى طلق
يكى از استدلالهاى ابوعلى سينا در كتاب «شفا» براى اثبات روح و تجرد آن برهان «هواى طَلق» است.
حاصل گفته او چنين است: اگر انسان در محيطى باشد كه اشياء خارجى توجه او را جلب نكند و موقعيت بدن وى هم به گونهاى نباشد كه موجب توجه به بدن شود؛ يعنى گرسنگى، تشنگى، سرما، گرما و درد او را رنج ندهد و هوا نيز كاملا آرام باشد به گونهاى كه وزش باد هم توجه او را جلب نكند، در چنين موقعيتى كه به هيچ امر خارجى توجه ندارد، نفس خود را مىيابد در حالى كه هيچ يك از اندامهاى بدن را نمىيابد و اين دليل بر آن است كه نفس، غير از بدن مادى است زيرا اگر يكى بودند با هم درك مىشدند يا هيچ يك درك نمىشدند. درك شدن يكى و درك نشدن ديگرى، نشانه تغاير اين دو است. فرض اين است كه نورى نيست كه بتابد و چشم آن را ببيند، اصلا چشم بسته است. گوش هم صدايى را درك نمىكند و ساير حواس هم درك ندارند، هوا نيز آنقدر متعادل است كه انسان احساس سرما و گرما نمىكند، در چنين حالتى كه هيچ حسى كار نمىكند، آدمى