صفحه ١٢٥

كسانى كه عوامل خير و شر به‌طور مساوى در فطرت آنها، نهاده شده است 2. كسانى كه عامل شر در آنها غالب است 3. كسانى كه عامل خير در آنها غالب است. گرچه ممكن است ميزان عوامل خير يا شر در فطرت انسانها بالا باشد مثلا به نود و نه درصد برسد، اما چنين غلبه‌اى تا آن حد، موجب سلب اختيار انسان نمى‌شود كه تأثير عوامل مخالف را به كلى از بين ببرد. اگر بر فرض چنين اتفاقى بيفتد، تكليف از او ساقط است و رفتار او ارزش اخلاقى نخواهد داشت. پس ارزش اخلاقى دائرمدار اختيار است و به اندازه‌اى كه شخص، قدرت انتخاب و اختيار داشته باشد، تكليف خواهد داشت و مقدار ثواب و عقاب او هم به ميزان اختيار او بستگى دارد.
 
 اختلافات فردى و عدالت الهى
اصل تكليف در همه انسانهاى مكلف ثابت است، خواه انگيزه خير در آنها غالب باشد يا انگيزه شر. اين خلقت با عدل الهى هم منافاتى ندارد كه كسى بگويد: خداوند مايه فطرى غالب در گروهى را خير و مايه فطرى در گروهى ديگر را شر قرار داده است و بدينوسيله گروهى را به گونه‌اى آفريده است كه گرايش آنها به خير و گرايش گروهى ديگر به جانب شر است.
   بدون شك ، يكايك افراد انسان از نظر جسمى يا روحى با يكديگر تفاوت دارند. مسئله تفاوت فردى در انسانها به هيچ وجه قابل انكار نيست. همه انسانها در آغاز فطرت، چه از نظر عوامل ژنتيكى و چه از نظر عوامل محيطى ـ محيط رحم گرفته تا محيط خارج ـ، تحت تأثير عوامل متفاوتى قرار دارند و اين عوامل متعدد، تفاوتهاى فراوانى را در جسم و روح آنها ايجاد مى‌كند. قيافه، رنگ پوست، شكل چشم و ابرو و همچنين عواطف و احساسات تمام آدميان با يكديگر تفاوت دارد. قدرت تعقل، تجريد، تعميم و استنتاج در انسانها متفاوت است. دو انسان كه از