صفحه ١٦٥

او پيشنهادى كند، رئيس مى‌پذيرد، پيشنهاد و درخواست او را رد نمى‌كند. قرب به همين معنا در مورد خداى متعال هم متصور است و براى كسانى كه در سطح متوسطى از معرفت هستند كافى به نظر مى‌رسد. تصوير قرب، طبق اين معنا بدين صورت است: اگر آدمى توانست به وسيله رفتار اختيارى خود به مرحله قرب الهى برسد، از مقربان درگاه خدا مى‌شود. هر درخواستى را كه از خدا داشته باشد، خدا مى‌پذيرد و به تعبير معروف، «مستجاب‌الدعوه» مى‌شود. در روايات هم يكى از آثار قرب به خدا «استجابت دعا» ذكر شده است. در روايات «قرب نوافل»(17) آمده است «اِنْ دَعانى اَجَبْتُ» كسى كه در انجام نوافل به مقام قرب برسد هرچه دعا كند، اجابت مى‌كنم.
   معناى عميق قرب بسيار فراتر است و استجابت دعا تنها شعاعى از قرب حقيقى محسوب مى‌شود، علاوه بر اين، قرب به اين معنا خودبخود دلالتى بر تكامل روحى ندارد.
 
معناى فلسفى قرب
قرآن در سوره مباركه قاف آيه 16 مى‌فرمايد: « وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ » «ما از رگ گردن به شما نزديك‌تريم». اگر رگ گردن كسى را جدا كنند، حيات دنيوى او خاتمه پيدا مى‌كند و ادامه زندگى او ميسّر نيست. هيچ چيز به حيات انسان از رگ گردن نزديكتر نيست، اما خداى متعال مى‌فرمايد: ما از رگ گردن هم به شما نزديك‌تريم؛ يعنى، خداوند منان از نزديك‌ترين اندامهاى انسان هم به او نزديك‌تر است، آن هم اندامى كه حيات انسان به آن بستگى دارد. اين آيه مباركه گوياى رابطه‌اى مستحكم بين خالق و مخلوق يا علت و معلول است و رابطه وجودى هر