ممكن است، مثلا فردى دانشگاهى را بسازد، اما هدف او از اينهمه زحمت و خرج، محبوبيت بين مردم، مشهور شدن و ... باشد، اگر مردم ساليان دراز هم از اين دانشگاه استفاده كنند براى او فايده اخروى ندارد. در مقابل، اگر عملى همراه با حسن فعلى، حسن فاعلى هم داشته باشد؛ يعنى مقصود او از ساختن دانشگاه، تقرب به خدا و خدمت به خلق خدا و رضوان الهى باشد، ثواب آن باقى خواهد ماند ولو اينكه آن ساختمان منهدم شود.
البته موضوع نيت و انگيزه قلبى در مكتب اخلاقى «كانت» هم تا حدودى مطرح شده است، اما او حسن فاعلى را در پاسخ دادن به نداى وجدان و اطاعت از دستور عقل مىداند، در حالى كه در اسلام، ملاك ارزشمندى اعمال، ارتباط قلبى فاعل با ذات لايزال الهى است.
مراتب داشتن ارزشها
يكى ديگر از ويژگيهاى نظام ارزشى اسلام اين است كه ارزشها داراى مراحل و مراتبى هستند، در حالى كه در بسيارى از مكاتب اخلاقى، امر، بين ارزش داشتن يا نداشتن داير است و ارزش را داراى يك مرحله مىدانند؛ مثلا، در مكتب «كانت» كه به آن اشاره شد، اگر انجام كارى فقط براى اطاعت از حكم عقل و نداى وجدان باشد ارزشمند است، اما اگر اطاعت از حكم عقل، همراه با ارضاى عواطف باشد، ديگر ارزشى نخواهد داشت، بنابر اين، فداكارى مادر براى فرزندش ـ از آنجا كه براى ارضاى عواطف مادر است ـ عملى بىارزش محسوب مىشود. عاطفه مادرى و رفتارهاى ناشى از اين عواطف، فاقد ارزش اخلاقى است. در حالى كه در دين مقدس اسلام، هر يك از اين رفتارها مرحلهاى از ارزش را داراست.
اگر با معيار اخلاقى «كانت»، افعال مردم را مورد ارزيابى قرار دهيم، شايد عده معدودى پيدا شوند كه كار آنها از ارزش اخلاقى برخوردار باشد. بنابر اين، تمامى كارهاى مردم فاقد ارزش اخلاقى خواهند بود مگر مواردى بسيار كمياب.