صفحه ١٥٨

 تكامل‌پذيرى انسان
به نظر مى‌رسد اين ادعاى كلى كه: آدمى به وسيله كارهاى ارزشمند خود به خدا نزديك مى‌شود و به كمال نهايى مى‌رسد، مشتمل بر چندين ادعاى ديگر است و ما با صرف نظر از اصول موضوعه‌اى كه دور از اين وادى است ـ از قبيل: كمال و نقص‌پذير بودن اصل وجود، قابليت اشتداد داشتن آن و غايت و هدف داشتن روح انسان به عنوان موجودى تكامل‌پذير و... كه خود نياز به طرح يك دوره فلسفه اسلامى دارد ـ بعضى از اصول موضوعه قريب آن را توضيح مى‌دهيم.
   اولين اصل موضوعى كه نياز به تبيين دارد «تكامل‌پذير» بودن انسان است. اگر كسى براى آدمى قدرت تكامل قائل نباشد، نمى‌تواند ادعا كند كه انسان با تكامل خويش به قرب الهى مى‌رسد، ولى ادعاى «تكامل‌پذير» بودن هم، خود مبتنى بر اين شناخت است كه انسان داراى حقيقتى به نام روح است كه انسانيت انسان به همان است و بدن صرفاً به عنوان وسيله‌اى در اختيار روح قرار دارد.
 
روح و قدرت صعود و سقوط تا بى‌نهايت
با فرض اثبات تمامى اين اصول موضوعه در جاى خود، مى‌توان روح انسان را به موجودات رشديابنده عالم ماده تشبيه كرد: دانه يك گياه در ابتداى رويش، به صورت جوانه‌اى نازك و ظريف است و به تدريج همين جوانه نازك به درخت تنومندى تبديل مى‌شود. رشد روح آدمى از اين جهت، شبيه رشد دانه است. خود روح ـ با آنكه حقيقتى بسيط است، داراى اجزائى نيست و چيزى هم از خارج به او ملحق نمى‌شود كه موجب چاق و قوى شدن او شود ـ قابل رشد و نمو است. ويژگى روح الهى اين است كه خود از درون، رشد مى‌كند. البته فعاليتهاى بدنى به رشد او كمك مى‌كنند، ولى كمك آنها صرفاً جنبه اِعدادى دارد.
   در ضمن بايد بدانيد كه تمامى فعاليتهاى بدن موجب كمال روح نمى‌شود، بلكه