هدف قرار مىدهند و براى رسيدن به آن از هيچ جنايتى كوتاهى نمىكنند، اما پول و مال همانند بليتى مىماند كه براى رفتن به مسافرت تهيه مىكنيد، بليت صرفاً وسيلهاى براى سوارشدن بر ماشين و ماشين هم وسيلهاى براى رسيدن به مقصد است. ارزش پول، بليط، ماشين و ... ارزشى غيرى و مقدّمى است.
نسبت دادن ارزش به اشياء يا افراد
تقسيم ديگر ارزش، از جهت نسبت آن به اشخاص يا نسبت دادن آن به اشياء است.
گاهى ارزش را به اشخاص نسبت مىدهند؛ مثل اينكه مىگويند فلانى انسان ارزشمندى است و گاهى نيز ارزش داشتن را به اشياء نسبت مىدهند؛ مثل اينكه مىگويند فلان چيز با ارزش است، اما در مبحث حاضر هيچ يك از اين دو قسم، مورد نظر نيست.
ارزش اخلاقى
در بحث حاضر، از آنجا كه سخن در مورد ارزش اخلاقى است، ارزش كالا يا افراد مورد نظر نيست، بلكه مقصود ارزشهاى عملى، فعلى يا رفتارى است، آن هم ارزشهاى فعلى و رفتارى كه با اختيار از انسان صادر شود يا مبدأ آنها فعل اختيارى باشد و يا نتيجه امرى ناشى از اختيار انسان باشد، پس ارزشى كه اينجا از آن سخن مىگوييم، ارزش اقتصادى يا ارزش به معناى فلسفى آن نيست، بلكه ارزشى است كه در مورد اخلاق مطرح مىشود و موضوع آن نيز رفتار اختيارى انسان است.
فعل اختيارى، هر عملى است كه انسان آن را با اختيار و انتخاب خود انجام مىدهد. «مبدأ يا منشأ فعل اختيارى» مثل: صفات نفسانى، از قبيل حرص و آز يا سخاوت و بخشندگى. «نتيجه فعل اختيارى»؛ يعنى ملكهاخلاقى و نفسانى كه در اثر تكرار يك عمل اختيارى ايجاد مىشود.