پس در يك جمله: هر ارزش اخلاقى كه موضوع آن رفتار انسانى يا مبدأ يا نتيجه يك فعل اختيارى باشد، موضوع اين بحث قرار مىگيرد. طبق اين توضيح، معناى عنوان بحث ـ نظام ارزشى اسلام ـ اين است كه: از نظر اسلام ارزشهاى خاصى معتبر است كه محور اين ارزشها افعال اختيارى انسان است و اين ارزشها از درون با يكديگر چنان ارتباطى دارند كه مجموعهاى هماهنگ يا يك نظام را تشكيل مىدهند.
ما معتقديم كه اسلام ـ به عنوان مكتب انسان سازى كه از منبع نورانى وحى سرچشمه گرفته است ـ از نظام ارزشى خاصى برخوردار است؛ يعنى بين تمامى اجزاء و عناصر آن، ارتباطى مستحكم و جهتدار وجود دارد، در حالى كه در ميان عناصر متفرقه بسيارى از مكاتب فلسفه اخلاق، مثل مكتب «پوزيتيويسم، تجربه گرايى» چنين پيوندى وجود ندارد. در اين مكتب علاوه بر اينكه هيچ ارتباطى بين اجزاء و عناصر آن وجود ندارد، ملاك تعيين ارزش نيز وابسته به نيازها و قراردادهاى اجتماعى است و از هيچ پايه عقلانى و منطقى برخوردار نيست. ارزش همان است كه مردم آن را ارزش مىدانند، نه غير از اين. لذا كاربرد واژه نظام و سيستم در مورد چنين مجموعه پراكندهاى نابجاست.
ويژگىهاى نظام ارزشى اسلام
از آنجا كه اثبات وجود نظام ارزشى در اسلام، خود به بحث گسترده و دامنهدارى نياز دارد، فعلا به عنوان اصل موضوعى، اين ادعا را بپذيريد كه در اسلام اين نظام ارزشى ـ با همان خصوصيات كه گفته شد ـ وجود دارد و بدين طريق راه براى ورود در بحث ـ ويژگىهاى نظام ارزشى اسلام ـ باز مىشود.
اما قبل از اينكه ويژگيهاى اين نظام را به تفصيل برشماريم، در ابتدا عنوان آنها را مطرح مىكنيم و سپس به توضيح هر يك از آنها مىپردازيم. عناوين بعضى از