صفحه ٢١٤

از آنها بحث مى‌شود، همان عبادات غيرمستقيم است. رعايت عدل و انصاف، راست‌گويى، درست كارى، حتى كارهايى از قبيل بازرگانى، كشاورزى، صنعت و... كه به نحوى در بهبود زندگى انسان نقشى دارند و او را در جهت كمال كمك مى‌كنند، جزو اين دسته به حساب مى‌آيند.
 
 مقدمه بحث
موضوع ديگرى كه با مبحث عبادات رابطه مستقيم دارد، فلسفه عبادت است. مقصود عرفان اسلامى، رساندن انسان به حقيقت توحيد است. انسان كامل كسى است كه به عالى‌ترين مراتب توحيد نائل شود، منتهى رسيدن به حقيقت توحيد يا در مقام بحث و نظر است كه مباحث «عرفان نظرى» را تشكيل مى‌دهد يا در مقام رفتار و عمل است كه تحت عنوان «عرفان عملى» مى‌گنجد.
   سخن اين است: عبادات و رفتارهايى كه در سير و سلوك عرفانى توصيه مى‌شود چگونه انسان را به «توحيد» مى‌رساند، فلسفه اين رابطه چيست؟
   معمولا مربيان عرفانى براى هدايت افراد به مسير تكامل دستوراتى عبادى صادر مى‌كنند، اما كمتر در مقام تبيين فلسفه اين دستورات و چگونگى كمك آنها در رساندن انسان به شهود نهايى بر آمده‌اند.
   در اين گفتار تلاش مى‌كنيم، تا حد ممكن، فلسفه سير و سلوك و عرفان عملى و رسيدن به توحيد حقيقى از ديدگاه اسلام را تبيين كنيم، اما قبل از هر چيز بايد اصطلاح «توحيد» و مراتب آن تا حدودى روشن شود تا سپس معلوم گردد كه مقصود از «توحيد حقيقى» چيست.
   در مورد واژه «توحيد» سه اصطلاح وجود دارد: توحيد ذات، توحيد صفات و توحيد افعال.
   مقصود از توحيد ذات اين است كه: خدا يكى است و دوگانگى و تثليث و شرك به هر صورت و گونه‌اى كه باشد مطرود است.