مقصود از توحيد صفات: وجود نداشتن صفاتى خارج از ذات يا زايد بر ذات الهى است. تمامى صفات كماليه عين ذات اوست.
«توحيد در افعال» نيز اين گونه تفسير مىشود كه: تمامى افعالى كه در هستى صادر مىشود، از ذات مقدس خداست و خداى متعال در كارهاى خود به هيچ كمكى نياز ندارد.
متكلمين، فلاسفه و عُرفا، هر سه دسته در اصل اين تقسيم بندى مشتركند به اعتقاد فلاسفه و متكلمين، مراحل توحيد نظرى به ترتيب عبارتند از: توحيد ذات، صفات و افعال كه هر يك از ديگرى كاملتر است. به اعتقاد عُرَفا كه در صدد تبيين مراحل سير و سلوك عملىاند، ترتيب اين مراتب درست بر عكس است؛ يعنى، از توحيد افعالى شروع و به توحيد ذاتى ختم مىشود. سالكى كه در مقام عمل و شهود است، اولين مرتبهاى كه به آن مىرسد توحيد افعالى است. اولين حقيقتى كه «مىيابد» اين است كه افعال، منحصراً از خداى متعال صادر مىشود؛ به عبارت ديگر، فرمانده اين جهان بهطور كلى خداست و دست قدرت او در همه جاى هستى مشهود است. او در اولين قدم اين حقيقت را مىيابد كه وراى تمامى حركات و سكنات و افعال و تغييرات و تحولاتى كه در عالم وجود رخ مىدهد دست خداست و اين در حالى است كه انتساب افعال به فاعل نزديك را نفى نمىكند. انسانى كه به اين مرحله راه يافته است روزى، مرض و شفا، هدايت و ضلالت و هر فعل ديگرى را از خدا مىبيند.
بعد از طى اين مرحله و مقام و حصول مقام و ملكه در او به مرحله بالاترى از توحيد مىرسد و هر صفت كمالى را نيز از آن خدا مىداند. هر صفت خوب و مطلوبى را كه مىبيند آن را از خدا مىداند. هر صفت خوبى كه در موجودى ظهور كند آن را پرتو و جلوهاى از خدا مىبيند. طبق اين حالت خاص شهودى علم، جمال، قدرت، حيات و كمال هستى پرتو و جلوهاى از جمال و كمال الهى است و