رفتار ارادى و انسانيت انسان
حركت صعودى (ره يافتن به كمال) يا نزولى (رسيدن به هلاكت و عذاب) فقط با افعال اختيارى انسان حاصل مىشود، حركات غير اختيارى از قبيل حركات فيزيكى و فيزيولوژيكى يا تحولات شيميايى بدن، در حركت او به سمت بالا يا پايين نقش چندانى ايفا نمىكنند. تنها افعالى را مىتوان به انسانيت انسان نسبت داد كه از اراده خود او سرچشمه مىگيرند، ادراك و تمايلات در انسان نيز، زمينهساز اراده اويند؛ يعنى، اگر ميل فطرى انسان به كمك علم و آگاهى او منشأ پيدايش رفتارى شد، در آن صورت فعل او ارادى است و فقط حركت ارادى است كه ممكن است انسان را به كمال برساند يا به سقوط بكشاند.
تقسيم رفتارهاى صعودى
حال، سؤال اساسى اين است كه كدامين رفتار و حركت، ما را به سوى بالا و به جانب خدا سوق مىدهد؟
بهطور كلى رفتارهاى صعودى را مىتوان به دو گروه تقسيم كرد: 1. حركتها و رفتارهايى كه جهتگيرى آنها مستقيماً به سوى خداست 2. حركتهايى كه بهطور غير مستقيم، انسان را در اين جهت يارى مىدهد.
عبادتهايى را كه انسان انجام مىدهد، اگر با توجه به خدا و به انگيزه قرب الهى باشد و در نهايت، از آفات در امان بمانند رفتارهايى هستند كه به سوى خدا جهتگيرى شدهاند. مايه اصلى رفتارهاى عبادى نيز حُب و شوق انسان نسبت به خداست. دسته دوم رفتارهايى هستند كه اولاً و بالذات عنوان عبادت ندارند، اما انسان مىتواند با نيت و قصد الهى خود به آنها جنبه عبادى بدهد؛ مثل همه كارهاى مباحى كه انسان انجام مىدهد، يعنى، جهت اين افعال را نيز مىتوان خدايى كرد. البته بايد توجه داشت كه مقصود از جهت حركت، جهت مادى يا